به نقل از سایت اخبار انقلاب و دفاع مقدس : خبرگزاری مهر- گروه فرهنگ
روستایشان برق نداشته. از رادیو باتریخورش صدای امام را شنیده که مردم را به جبهه میخوانده. عاشق امام بوده و معلوم است که نمیتوانسته آرام بنشیند.
از کیلومترها آنطرفتر از میان کوههای هندوکش به سمت ایران حرکت میکند. بعد از یک ماه به مناطق جنگی میرسد. کسی که برایش پلاک میسازد پرسیده: از کجا؟ سرش را بلند گرفته و با غرور گفته: "افغانستان"
- شما برای چی آمدید اینجا؟
با غرور عکس امام را نشان داده و گفته: این آقا گفته بیاییم...
***
ثبت اسناد حضور مهاجرین افغانستانی در ایران به سختی ممکن است. این مسئله و کلیشههای همیشگی رسانههای ایرانی از مهاجرین افغانستانی سبب شده است تا امروز نسیم افغانی برای افکار عمومی ایرانی یک پدیده تعجب برانگیز باشد. اما پژوهشگران معدودی که در این حوزه فعالیت کردهاند از حداقل ۲هزار شهید افغانستانی ۸ سال دفاع مقدس در ایران یاد میکنند. خانواده بسیاری از این شهدا امروز دیگر در ایران نیستند یا اینکه از ابتدا در ایران حضور نداشتند. خاطرات رزمندگان مهاجر افغانستانی در جنگ تحمیلی اینک سینه به سینه رزمندگان ایرانی سپاه حق باقی مانده است و نیاز به کشف و جستجو دارد. اما هیچ کدام از اینها سبب نادیده گرفتن ارزش این سربازان بیمرز آرمانگرا نمیشود. در شرتیطی که قدرتهای جهانی علیه ایرانی جنگی سخت و نابرابر به راه انداخته بودند؛ این مهاجرین افغانستانی بودند که ایران را تنها نگذاشتند و به یاری ایرانیها در جبههها شتافتند.
امروز از این شهدای افغانستانی تنها مزاری به جای مانده است و خاطرهای که در سینه همرزمانش است و یادی در خانوادههایی که معلوم نیست کجا هستند.محل تدفین شهدای افغانستانی در شهرهای مختلف ایران نمایشی تاریخی از نزدیکی ایرانیها و افغانستانیهاست.
***
عکس زیر تصویر سنگ مزار شهید علیدوست شهبازی است. شهید شهبازی در سال ۱۳۴۳ در افغانستان به دنیا آمده و در جنگ « ما » شهید شده. برادر شهید از علاقه شهید به امام و انقلاب میگفت و این که چه مدت جبهه بوده و یک بار هم مجروح شده و دوباره به جبهه میرود.
مقالات و کتابها و یادها و نوشتهها و عکسها و تاریخ... نمیتواند حق گزاره «یکی بودن ایرانیها و افغانستانیها» را اینگونه ادا کند: شهدای ایرانی جهاد افغانستان و شهدای افغانستانی جنگ ایران. شاید اگر همه آنچه در تاریخ هزارساله مشترک ایران و افغانستان ذکر شده است یکجا جمع شود نتواند اینچنین عشق و علاقه «یک» ملت را نشان دهد.
بخش دیگری از ماجرای جالب تاریخ ما شهدای ایرانی است که در جهاد افغانستان شهید شدهاند. شهید احسان پارسی یکی از این شهداست. همسر شهید میگوید: او هم از بزرگان یاد گرفته بود که اسلام مرز نمیشناسد. شاید کشورها مرز بندی شده و حدود و ثغور دارند، اما انقلاب اسلامی ما بر پایه انقلاب یک کشور اسلامیِ ایران نیست. هدف و ایدهی امام (ره) بیداری جامعه اسلامی ودر نهایت بیداری کشورهای دیگر را هم در بر میگیرد.
**
" در ضمن موتورم را هم بفروشید و پولش را به جبههها واریز کنید" این پایان وصیتنامه شهید رجبعلی غلامی است. شهید غلامی دو سال در کردستان در تیپ ویژه شهدا به عنوان تخریبچی فعالیت میکرد.در اسفندماه سال ۶۴ به شهادت رسید و پیکر او در همان اسفندماه سال ۶۴ به خاک سپرده شد. وی در زمان بمباران افغانستان توسط شوروی از خانوادهاش جدا و برای فرار از خدمت به حکومت کمونیستی به ایران مهاجرت کرد و در شهر بجستان سکنی گزید. روی مزار این شهید که در بجستان قرار دارد، نوشته شده است: «باشد مهاجر هم مجاهد در ره حق/او را شهادت در ره قرآن کمال است/ افغانیالاصل است اما قبر پاکش/هر هفته بهر عاشقان رمز وصال است/ای خواهران ای مادران اینجا بنالید/ زیرا غریب است و دلش غرق ملال است»
شهید غلامی همان شهیدی است که در شب عملیات روی سیم خاردارها میخوابد تا رزمندگان سپاه حق بتوانند به عملیات برسند.
***
حکایت حضور افغانستانیها در جنگ ایران حکایتی شنیدنی است. میگویند آمدند تا از سرزمین امام زمان دفاع کنند؛ خیلیهایشان اصلا ایران زندگی نمیکردهاند و با شروع جنگ به ایران میآیند و مستقیم راهی جبههها میشوند، با همسر و فرزندی چشم انتظار. شاید نتوان ملتی دیگر را پیدا کرد که اینقدر نزدیک و همدل به ما باشند و دلشان برای انقلاب بتپد و دل نگران آرمانهایش باشند و خون دل هم برایش بخورند . خیل فراوانی از جانبازان و شهدای افغان را میتوان شاهد آورد. اما این طرف ماجرا هم هست. با کمی صراحت غیرمعمول میتوان رفتارهای ما را هم با همین مهاجران لیست کرد که کام همین مردان بزرگ را تلخ کرده و این افراد با صبوری تحمل میکنند و شکایت به غیر نمیبرند...
***
شهید علیشاه علیجمعه هم یک افغانستانی است. او هم در جنگ ایران و عراق کشته است و امروز مزارش در گلزار شهدای شیراز است. دو خط آخر سنگ قبر او این است : ما همه سرباز تواییم خمینی، گوش به فرمان تواییم خمینی.
شهید نسیم افغانی؛ یک هدیه الهی بود. در شرایطی که منتظران فرصت برای جدایی بهانههایی یافته بودند برای ترویج جدایی دو ملتی که از ابتدا با هم یکی بودند؛ شهید نسیم افغانی میآید و به صراحت اعلام میکند که این آرمان و تنها و تنها آرمان است که معلوم میکند چه کسی در کجای جهان ایستاده است. نسیم افغانی؛ لبخندی عمیق به همه ایرانیهایی است که خیال میکنند افغانستانیها از آنها نیستند و افغانستانیهایی که خیال می کنند ملت ایران حافظه تاریخی مشترکی ندارند.تفحص شهید نسیم افغانی؛ جستجو برای خانواده او و سرانجام دستور رهبری برای دفن این شهید والامقام در حرم مطهر امام هشتم(ع) روایتی است برای به خود آمدن همه ایرانیها و افغانستانیها که بدانند با هم زندگی کردهاند؛ با هم جنگیدهاند؛ با هم اشک ریختهاند؛ با هم لبخند زدهاند و هرگز بدون هم نمیتوانند آرامش داشته باشند.