وقتی آب کیمیا شد!

به نقل از سایت اخبار انقلاب و دفاع مقدس :    

به گزارش خبرگزاری مهر، در مرحله دوم عملیات بیت‌المقدس مقرر شد قرارگاه‌های فتح و نصر از جاده اهواز - خرمشهر به سمت نوار مرزی پیشروی کنند و قرارگاه قدس به‌طور محدود برای تصرف محدوده‌ای به‌عنوان سر پل در جنوب کرخه و درگیر کردن لشکرهای ۵ و ۶ عراق در آن منطقه اقدام کند و سپس آنجا را گسترش بدهد. عملیات مرحله دوم در ساعت ۲۲:۱۵ روز ۱۶/۰۲/۱۳۶۱ آغاز شد. نیروهای قرارگاه فتح در همان ساعات اولیه به جاده مرزی رسیدند. یگان‌های قرارگاه نصر نیز با اندکی تأخیر و تحمل فشارهای شدید عراق به مرز رسیدند و با قرارگاه فتح الحاق کردند. ارتش عراق با اجرای پاتکی شدید و سنگین توانست ۶ کیلومتر از مواضع ازدست‌داده را پس بگیرد، لیکن با مشاهده مسیر پیشروی نیروهای ایران به‌طرف مرز، لشکرهای ۵ و ۶ را از مقابل قرارگاه قدس به عقب کشاند تا ضمن جلوگیری از محاصره و انهدام آن‌ها، خطوط پدافندی بصره و خرمشهر را هرچه بیشتر تقویت کند. در پی این عقب‌نشینی که از ساعات اولیه روز ۱۸ / ۰۲ / ۱۳۶۱ آغاز شد، نیروهای قرارگاه قدس ضمن تعقیب نیروهای عراقی، عده‌ای از آن‌ها را که از قافله عقب‌مانده بودند، به اسارت خود درآوردند و درنتیجه جاده اهواز - خرمشهر تا انتهای جنوب منطقه‌ای که قرارگاه نصر به‌عنوان سر پل تصرف کرده بود و نیز مناطقی چون جفیر، پادگان حمید و هویزه آزاد شدند.

شهید مدافع حرم احمد غلامی در کتاب تاریخ شفاهی خود با عنوان «از ری تا شام» که توسط انتشارات مرکز اسناد و تحقیقات دفاع مقدس منتشرشده است، با اشاره به مرحله دوم عملیات بیت‌المقدس از سختی‌های این عملیات عنوان «نبرد تن و تانک» یاد می‌کند و می‌گوید:

بحث شلمچه پیش آمد. به شلمچه رفتم. روز سوم که تمام شد، روز چهارم و پنجم نبرد، به‌طرف شلمچه رفتم.

دقیقاً کدام سمت رفتید؟

از ایستگاه ۹۰ تا ایستگاه گرمدشت منطقه قرارگاه نصر بود. این منطقه دست بچه‌ها بود و یک جا ما روی عراقی‌ها دید داشتیم. ما انتهای مرز بودیم؛ یعنی جایی که مرز تأمین می‌شد. گلوگاه عراق آنجا بود که آن را گرفتیم. همه رفت‌وآمدها به سمتِ خرمشهر از نقطه مرزی شلمچه انجام می‌شد.

نبرد تن و تانک در شلمچه

آن موقع عراق آنجا یک خاکریز مرزی داشت که ادامه‌اش در مرز شلمچه می‌آمد. این خاکریز پناه خوبی برای نیروهای ما بود و می‌آمدند به آن می‌چسبیدند. آنجا نبرد تن و تانک اتفاق افتاد. عراق با آتش انبوهی که می‌ریخت اجازه نمی‌داد نیروی کمکی به آن‌طرف برود. خیلی از بچه‌ها آنجا به دلیل نخوردن آب شهید شدند. آب کیمیا شده بود و نمی‌شد به بچه‌ها آب رساند. تقریباً از شروع عملیات، ۷ روز گذشته بود. نیروها خسته بودند. نیرویی که عملیات کرده بود، بازسازی نشده و با تغییر فرمانده به آنجا آمده بود. این نیرو حالا می‌بایست نبرد سخت دیگری انجام می‌داد. همه فشار عملیات در منطقه شلمچه بود. عراقی‌ها هرچه آتش داشتند، آنجا ریختند و هرچه زرهی داشتند، آنجا آوردند. ما برای اولین بار تانک‌های تی ۷۲ را در شلمچه دیدیم. آر.پی.جی هایی که بچه‌ها به تانک‌ها می‌زدند، فقط یک جرقه می‌زد و تانک منفجر نمی‌شد. عراقی‌ها با تانک‌هایشان شروع کردند به صاف کردن خاکریزها. اول نوک خاکریز را می‌زدند و بعد آتش انبوه می‌ریختند. سپس آتش را کم می‌کردند و نیروهای پیاده‌شان حرکت می‌کردند. این جنگ تن‌به‌تن را من در طول جنگ جای دیگری ندیدم مگر در عملیات کربلای ۵ که حجم آتش زیاد بود، ولی نیرو و زرهی دشمن به این صورت نبود.

شما هم رفتید در شلمچه مستقر شدید؟

بله. همه رفتند آنجا. تیپ ۲۷ هرچه نیرو و امکانات داشت، پای کار آورده بود. بعضی گردان‌ها بیشتر نیروهایشان را ازدست‌داده بودند؛ مثلاً یک گردان، ۷۰ درصد از کادرش را ازدست‌داده بود.

گردان‌ها شهدا و مجروحان را از منطقه خارج می‌کردند و با سازماندهی بقیه نیروهایشان یک گروهان تشکیل می‌دادند و برای پشتیبانی می‌آمدند؛ یعنی همه به شکلی آمدند در شلمچه درگیر شدند و توانستند آنجا را حفظ کنند. روز هفتم یا هشتم نبرد، عراقی‌ها شروع کردند به عقب‌نشینی. چند تانک آن‌ها در منطقه ماند. روز قبل، فرماندهان دسته‌ها و گروهان‌ها دیدند همه بچه‌هایشان دارند شهید می‌شوند، تصمیم گرفتند با بسیجی‌هایشان سراغ تانک‌ها بروند. تانک‌های عراقی خیلی نزدیک شده بودند. بچه‌ها به‌طرف تانک‌ها می‌دویدند. دریچه‌هایشان را برمی‌داشتند و داخل آن‌ها نارنجک می‌انداختند. چند تا تانک، آنجا منفجر شد. جاده عراقی‌ها باریک بود و آن‌ها برای رفت‌وآمد به همان جاده محدود بودند. با این حرکت بچه‌ها چند تا تانک باهم روی جاده حرکت کردند و به هم گره خوردند و اصلاً منطقه بسته شد. تانک‌های منهدم شده جلوی خاکریز بچه‌ها سپری برایشان شد. آن‌ها در پناه تانک‌ها آزادی عمل بیشتری داشتند. پس از آنکه حجم آتش عراق کمتر شد، بچه‌ها نیروهایی را که در خط داشتند، عقب کشیدند، چون عراقی‌ها چند نوبت پاتک کرده و تلفات زیادی به ما وارد کرده بودند. از آن‌طرف هم از قرارگاه دستور داده شد بقیه نیروها از جاده آسفالت حرکت کنند و وارد خرمشهر شوند. در خرمشهر دیگر عراقی‌ها مقاومت نکردند.

186
0 0

لینک های مفید

طراحی لوگو دراصفهان

بروزترین بانک اطلاعات مشاغل

کرم پودر

سنگ برای قرنیز ساختمان

لوازم یدکی اس دبیلیو ام SWM

معرفی برترین رمان ها


$(window).load(function () { 'use strict'; function activeStickyKit() { $('[data-sticky_column]').stick_in_parent({ parent: '[data-sticky_parent]' }); // bootstrap col position $('[data-sticky_column]') .on('sticky_kit:bottom', function (e) { $(this).parent().css('position', 'static'); }) .on('sticky_kit:unbottom', function (e) { $(this).parent().css('position', 'relative'); }); }; activeStickyKit(); function detachStickyKit() { $('[data-sticky_column]').trigger("sticky_kit:detach"); }; var screen = 768; var windowHeight, windowWidth; windowWidth = $(window).width(); if ((windowWidth < screen)) { detachStickyKit(); } else { activeStickyKit(); } // windowSize // window resize function windowSize() { windowHeight = window.innerHeight ? window.innerHeight : $(window).height(); windowWidth = window.innerWidth ? window.innerWidth : $(window).width(); } windowSize(); // Returns a function, that, as long as it continues to be invoked, will not // be triggered. The function will be called after it stops being called for // N milliseconds. If `immediate` is passed, trigger the function on the // leading edge, instead of the trailing. function debounce(func, wait, immediate) { var timeout; return function () { var context = this, args = arguments; var later = function () { timeout = null; if (!immediate) func.apply(context, args); }; var callNow = immediate && !timeout; clearTimeout(timeout); timeout = setTimeout(later, wait); if (callNow) func.apply(context, args); }; }; $(window).resize(debounce(function () { windowSize(); $(document.body).trigger("sticky_kit:recalc"); if (windowWidth < screen) { detachStickyKit(); } else { activeStickyKit(); } }, 250)); });