به نقل از سایت اخبار انقلاب و دفاع مقدس : مجله مهر- نامه ها همه جای دنیا، یکی از جذابترین اسناد تاریخی هستند. یکی از مهمترین نامه ها در زمان دفاع هشت ساله، نامه آیت الله سیدعلی خامنه ای به سرهنگ غلامرضا قاسمی بود. امروز به بهانه ۲۶آبان و سالگرد شکست حصر سوسنگرد، قصه این نامه را روایت میکنیم.
از اوایل آبان سال ۱۳۵۹بود که سوسنگرد محاصره شد. سوسنگرد، مرکز منطقه دشت آزادگان بود و کلید اهواز از سمت غرب. اگر عراق موفق میشد سوسنگرد را اشغال کند دیگر از آنجا تا اهواز هیچ مانعی سر راهش نداشت. مردم سوسنگرد ناچار شدند شهر را تخلیه کنند و مدافعان شهر هم زیاد نبود.
آیت الله خامنه ای، نماینده امام در شورای عالی دفاع از مهره های اصلی نجات این شهر بود. ایشان تعریف می کنند که سه روز قبل ازعملیات، در جلسه شورای عالی دفاع از رییس جمهور بنی صدر قول گرفتم که برای محاصره سوسنگرد فکری کند و به او گفتم: «باید به فکر اینها [نیروهای مستقر در سوسنگرد] باشیم، اینها فرشته هستند. ضرر شهادت اینها برای ما بهمراتب بیشتر از سقوط سوسنگرد است، چون بالاخره ما سوسنگرد را از چنگ این خبیثهای بعثی بیرون میکشیم، اما اگر آنها شهید شدند، ما چهکار کنیم؟»
۲۵آبان ماه بعد از بحرانی شدن اوضاع اشغال سوسنگرد، در جلسهای در اهواز با حضور حضرت آیتالله خامنهای و افراد دیگر، تصمیم به اجرای عملیات آزادسازی سوسنگرد گرفته شد و واحدهای نظامی شرکتکننده در عملیات هم مشخص شد. جلسه تمام شد و همه به ستادهای خود برگشتند تا برای فردا آماده شوند. ولی نیمه شب، فقط چند ساعت مانده به شروع عملیات، خبر عجیب و نگران کننده ای به ستاد جنگ های نامنظم رسید. به دستور رییس جمهور بنیصدر، تیپ ۲ لشکر زرهی اهواز از شرکت در این عملیات منع شده بود.
آیتالله خامنهای بلافاصله برای سرهنگ قاسمی-فرمانده لشکر ۹۲ زرهی اهواز- نامه نوشتند. نامه آنقدر فوری بود که نه رونوشتی داشت و نه در دفتری ثبت شد.
شب دوشنبه ۵۹/۸/۲۶ ساعت ۰۱:۱۰
سرکار سرهنگ قاسمی فرمانده لشکر ۹۲ زرهی اهواز
با سلام
شنیدم تیمسار ظهیرنژاد به شما تلفن کردهاند که تیپ ۲ فردا وارد عمل نشود مگر بنا به امر. و منظورشان امر آقای رئیسجمهور است. من این عُدول از تصمیم عصر را قابل توجیه نمیدانم. این بهمعنای تعطیل یا به ناکامی کشاندن عملیات فردا است. استعداد دشمن چنان است که آن دو گروهان پیاده یارای کار درستی در برابر آن ندارند و اگر تیپ وارد عمل نشود در حقیقت تک انجام نگرفته است. صبح اگر برای تصمیم نهائی بخواهیم منتظر آمدن تیمسار ظهیرنژاد بمانیم وقت خواهد گذشت. جوانان ما در سوسنگرد حداکثر تا صبح مقاومت خواهند کرد و صبح زود اگر ما قدری بار دشمن را سبک نکنیم همه نابود خواهند شد و شهر کاملاً سقوط خواهد کرد. خلاصه اینکه به نظر و تشخیص ما کار باید به همان روال که عصر صحبت شد پیش برود و تیپ آماده باشد که صبح وارد عمل شود. در غیر این صورت مسئولیت سقوط سوسنگرد با هر کسی است که از این تصمیم عدول کرده است.
سیدعلی خامنهای
دکتر چمران وزیر دفاع و نماینده د یگر امام در شورای عالی دفاع هم پایین این نامه چندخطی نوشت:
«من رسماً اعلام جرم میکنم
بهنام نماینده امام و نماینده شورای عالی دفاع از این همه اهمال و اتلاف وقت و به هدر رفتن خون جوانان شکایت دارم؛ چند روز است که فریاد میکشم تا بالاخره دیشب جوابی شنیده شد، امروز انتظار عمل داشتم، متأسفانه نشد، امروز صبح در حضور سرکار و سرهنگ شهبازی ایرادات و نظرات خود را گفتم، و شما فکر کردید و جواب دادید که فردا صبح زود انجام میشود و الان میبینم که میخواهند به تأخیر بیندازند و این یعنی مرگ ۵۰۰ جوان و سقوط سوسنگرد و حمیدیه و اهواز و من در این صورت همه شما را در مقابل خدا و خلق مسئول میدانم.»
همان شب، آقای اشراقی داماد حضرت امام به آیت الله خامنه ای تلفن کرد. وقتی گلایه ایشان را شنید، صحبت ها را با امام مطرح کرد و دوباره تماس گرفت و این بار پیام امام را رسوند: واحد را بفرستند و سوسنگرد باید آزاد شود؛ نباید سوسنگرد به سرنوشت خرمشهر دچار میشد و صبح پیروزی رسید. عملیات صبح زود شروع شد، ساعت ۱۴:۳۰ نیروهای ما وارد سوسنگرد شدند و توانستند محاصره را بشکنند.
نکته جالب اینجا بود که سرهنگ غلامرضا قاسمی این نامه را سال ۸۷ قاب شده در یک دیدار حضوری به رهبری تقدیم کرد. نامه ای که سرنوشت دفاع مظلومانه جوانهای ما را تغییر داده بود.