به نقل از سایت اخبار انقلاب و دفاع مقدس : خبرگزاری مهر، گروه فرهنگ _ صادق وفایی: ششمین بخش از پرونده «جنگ بدون تعارف» آغاز پرداختن به کتاب «ضربت متقابل» بود و در قسمت هفتم، نقد و بررسی زوایای اینکتاب و کندوکاو تاریخی عملیات رمضان را ادامه میدهیم. در اولینقسمت مربوط به اینکتاب (اینجا)، ذات و چرایی اجرای عملیات رمضان، مراحل مختلف اینعملیات و پاسخ اینسوال را که چرا پس از فتح خرمشهر، جنگ با عراق تمام نشد، پیگیری کردیم.
در دومین قسمت از این نوشتار، شخصیت تاثیرگذار شهید محمدابراهیم همت فرمانده وقت تیپ ۲۷ محمدرسولالله(ص) در عملیات رمضان، حمایتهای بیدریغ ابرقدرتهای جهان از عراق، اداره شورایی یا فرماندهی سپاه پاسداران و جمعبندی خلاصه نتیجه عملیات رمضان را تحلیل و بررسی میکنیم.
* ۴ - حضور شهید همت در کتاب
یکی از محورهای مهم محتوایی کتاب «ضربت متقابل»، شخصیت و تکاپوهای شهید همت در عملیات رمضان است. ایناولین عملیاتی بوده که همت بهعنوان فرمانده تیپ ۲۷ محمدرسولالله (ص) عمل میکرده و تا پیش از آن، یعنی پیش از مقطع اسارت احمد متوسلیان در لبنان، فرماندهی تیپ به عهده متوسلیان بوده است. اما با وقوع اتفاق مذکور، فرماندهی تیپ به شهید همت واگذار شد. این تیپ در مراحل اول تا سوم عملیات رمضان حضور نداشته و از مرحله سوم به بعد است که نقشآفرینی خود را در عملیات مورد اشاره آغاز میکند. به گواه سرهنگ پاسدار مجتبی صالحیپور در صفحه ۸۵ کتاب «ضربت متقابل»، بعد از بازگشت بخشی از نیروهای تیپ ۲۷ از سوریه به ایران، «ظرف چهار پنج روز، حاج همت توانست دوباره از هیچ و پوچ، یک تیپ سرپا، جنگنده و قبراق را برای ورود به عرصه عمل آماده کند.»
تازه در صفحه ۱۴۷ است که مطالب «ضربت متقابل» به تیپ ۲۷ محمدرسول الله و نقشآفرینیاش در عملیات رمضان میرسد: «در شب شروع عملیات رمضان، تیپ ۲۷ محمدرسول الله هنوز آمادگی ورود به عملیات را نداشت. از همین روی، قرار شد وارد عمل نشود.» صبح چهارشنبه ۲۳ تیر است که همت و ۹ نفر همراهش به شناسایی منطقه عملیات میروند. مطالعه رنج و مرارتهای همت در اینکتاب و همچنین «شرارههای خورشید» که پیشتر به آن پرداختهایم، نشاندهنده این معنی هستند که اینشخصیت، بیهوده و بیدلیل ملقب به سیدالشهدای جنگ ایران و عراق نشد و علت عشق و علاقه نیروهای ساده بسیجی و فرماندهان ردهبالای سپاه و ارتش به او، از خلال همین سطور و مستندات دو کتاب مذکور بهخوبی مشخص میشود.
تا صفحه ۲۹۵ کتاب «ضربت متقابل»، دو نکته بارز درباره شخصیت محمدابراهیم همت جلب توجه میکند؛ یکی فرماندهی و نقشاش در کار و دیگر، مهربانی و عزیزمگفتنهایش به نیروهای رزمنده و فرماندهان. به علتی که در قسمت پیشین مطلب اشاره کردیم، نیروهای ایرانی از ساعات شب برای عملیات و پیشروی استفاده میکردند که همین عامل، یعنی حرکت در شب، هدایت نیروها را در معرکه نبرد دشوار میکرد. فرماندهی و هدایت نیروها (از پشت بیسیم) برای رسیدن به هدف و سپس ضربهزدن به دشمن، از جمله موارد و وظایفی است که همت، بهخاطر آن خون دل زیادی خورده و جلوه زیادی هم در کتاب پیشرو دارد. گلعلی بابایی نویسنده کتاب هم درباره تلاشهای مضاعف این فرمانده جنگ، در صفحه ۴۵۴ به این نکته اشاره میکند که همت در تلاش برای بازسازی تیپ ۲۷ (برای حضور در عملیات رمضان) چه از لحاظ تجهیزات و وسایل نظامی و چه از لحاظ ارتقای روحی و معنوی نیروهای رزمنده نقشی ویژه و مافوق توان و کشش یک انسان عادی ایفا کرد.
۴-۱ فرماندهی در معرکه جنگ؛ تعادل بین جدیت و مهربانی
یکی از جلوههای مهم شخصیت همت که در کتاب «ضربت متقابل» میبینیم، مربوط به فرماندهی و ابتکارات جنگی اوست. مطالعه و پژوهش شخصی همت بهعنوان یک فرمانده، زیاد بوده و بههیچ وجه نمیتوان او را یکشخصیت تکبعدی مثلا فرماندهای عارف یا خوشاخلاق دانست که نیروهای زیردست و مافوق بهخاطر اخلاق خوبش شیفته او بودهاند. همت در «ضربت متقابل» جلوههایی از خشم، کلافکی، خستگی جسمی و فرمانهای نظامی هم دارد که به آنها خواهیم پرداخت.
«ما اینجا آبتنی نداریم! وقتی به منطقه جنگی میآیی باید پیشبینی همهچیز را بکنی. با بدن نجس نماز بخوانی، خون روی بدن یا لباست ریخته، با همین وضع باید نماز بخوانی...»، «اتفاقا در سختی است که مومن جوهر خودش را نشان میدهد و ما باید تحمل داشته باشیم. به شرف زهرا قسم میخورم، به شرف زهرا قسم؛ ما بیست روز بدنمان چرک میگرفت، طوری که الان به بدن خودم دست میکشم به آن اندازه تنم چرک نیست. بیست روز میشد که بدنمان چرک بود، ولی بنابر حساسیت منطقه، منطقه را ترک نمیکردیم.»از جمله نمونههای شاخص داشتن مطالعه و اطلاعات همت درباره اصول جنگ و مبارزه در میدان نبرد را میتوان در صفحه ۱۵۷ کتاب مشاهده کرد که مشغول بیان دلایل ناکامی مرحله اول عملیات رمضان است و میگوید خطوط دفاعی عراقیها از خطوط دفاعی اسرائیل الگوبرداری شده است. او در همین گفتگو با نیروهاست که میگوید «سابقه نداشت که دشمن در میدان جنگ، بیست و نه ردیف میدان مین با عمق هزار متر ایجاد کند.»
یکی از سوالاتی که در ذهن مخاطب کتاب ایجاد میشود، این است که چرا همت در مرحله سوم مرتب به نیروهای تیپ ۲۷ اصرار میکند که تانکهای عراقی را منهدم کنند؟ وقتی امکان غنیمتگرفتن وجود دارد، چرا باید ادوات زرهی را منهدم کرد؟ تاکید همت همچنین اینشاعبه را به وجود میآورد که از رعفت اسلامی در این فرمانده خبری نیست. تا صفحه ۲۸۷ کتاب علت اینهمه تاکید و اصرار همت بر انهدام تانکهای عراقی مشخص نیست اما در صفحه مذکور، این فرمانده سرانجام علت صدور فرمانش را بیان میکند: «همت: خدا را شکر. آنها را تعقیب کنید؛ نگذارید این پدرسوختهها در بروند! والا صبح دوباره سرو کلهشان پیدا میشود. نگذارید در بروند.» توضیح تکمیلی هم در اینباره در صفحه ۴۰۰ ارائه میشود؛ نقل قولی از خود شهید همت که در جلسه اول مرداد ۶۱ در جمع مسئولین ستادی بیان میشود: «بنابر تجربیات قبلی، چون حدس میزدم شاید احتمال برگشت به عقب وجود داشته باشد و در صورت عدم انهدام این تجهیزات، دشمن که برگردد همه را سالم بازپس میگیرد، پای بیسیم به بچهها گفتم: بزنید و مهندمشان کنید!»
جلسات زیاد همت با نیروهای زیردست و مافوق و سخنرانیهایش از جمله مواردی است که مخاطب کتاب را به تعجب وا میدارند. محمدابراهیم همت فرمانده تیپ ۲۷ محمدرسول الله (ص)، تنها در یکی از روزهای عملیات رمضان، با وجود بیماری، تب و سینوزیت شدید، ۴ جلسه سنگین با نیروها برگزار میکند که گفتههایش در این جلسهها، حجم زیادی از صفحات کتاب را به خود اختصاص داده است و اینسوال را در ذهن متبادر میکنند که مگر یک فرد بیمار چهقدر توانایی سخنرانی و سپس هدایت نیروهای زیردستش را دارد؟ بههرحال اینهم یکی از عواملی است که باعث تبدیل همت به سیدالشهدای جنگ شده است. اینفرمانده در یکی از جلسات توجیهی خود با نیروهای اطلاعات عملیات تیپ ۲۷ که بناست برای مرحله پنجم عملیات رمضان راهی شناسایی شوند، سخنان جالبی دارد که بد نیست بهعنوان نمونه در اینفراز از مطلب به آنها اشاره کنیم: «خدا شاهد است آدم در روز عملیات، باید مثل پادوهای بازار باشد؛ قبراق، دونده و جانسخت!» یا در جای دیگری از همین جلسه میگوید «اهمیت زیادی نسبت به وظیفهای که به عهده گرفتهاید قائل بشوید، طوری که به یاری خدا، از امشب تا ۴۸ ساعت دیگر، علائم خستگی را در وجود شما نبینم. نه خواب، نه استراحت، نه آسایش. روی موتور نان بخورید، روی موتور، آب یخ و شربت بخورید، روی موتور یک لقمه نان بخورید و از الان به یاری خدا خودتان را برای انجام دادن یک کار سخت بسازید.» عامل خودسازی که همت در سخنانش به آن اشاره میکند، یکی از کلیدواژههای مورد نظر این فرمانده است که متعاقبا به آن خواهیم پرداخت.
یکی از سخنرانیهای مهم همت، مربوط به روزهای پس از مرحله سوم است که برخی از نیروهای تیپ ۲۷، بهدلیل خستگی و بیانگیزگی قصد تسویه و بازگشت به تهران را داشتهاند. بیانگیزگی نیروها هم عمدتا بهدلیل عقبنشینیهای تاکتیکی انجامشده در مراحل پیشین و سوم عملیات رمضان بوده است. توجیه نیروها و پاسخگویی این مقام مسئول در جنگ، بهخوبی در این سخنرانی مشهود است و میتواند الگوی مسئولان مختلف کشور قرار بگیرد. همت ضمن اینکه از نیروهای تیپاش طلبکار نیست و خود را موظف به پاسخگویی به آنها میداند؛ سعی میکند وظیفه و تکلیف نظامی و شرعی آنها را نیز گوشزد کند. او درباره مساله عقبنشینی جملاتی دارد که در اینمجال به نمونههایی از آنها اشاره میکنیم:
«آنکسی با ترس و عدم روحیه دست به گریبان است که راه خودش را نشناخته باشد؛ کسی که راه خودش را شناخته باشد، قرص و محکم است.» (صفحه ۴۱۸)، «فقط به تعبیر امام باید فکر و تدبیرمان را به کار بگیریم.»، «پس نتیجه میگیریم که گرفتن تصمیم عقبکشیدن نیروها در آن لحظات، از لحاظ میزان حسن تدبیر، محشر بود! حالا چرا کار به اینجا کشید؟ اگر خوب توی عمق قضایا دقت کنی، میبینی که فقط یک علت داشت؛ نقص عملکرد مهندسی رزمی!» (صفحه ۴۲۲)، «اگر انسان ظرف پنج روز ببرد، این جداً دردآور است و من از همین الان برای شما خط و نشان میکشم»، «هرکس میگوید ما روحیه نداریم همینجا او را خلع لباس کنید برود تهران، برود خانه، پهلوی ننه و بابای خودش بخوابد.»، «من توی اهواز، در دبیرستان شهید مصطفی خمینی هم برای برادرها صحبت کردم و گفتم مبادا یک دفعه توی جبهه، هوای زن و بچه به سرتان بزند! البته فکر نکنید برای شما گفتم. من خودم هم دارم ها!»، «ما اینجا آبتنی نداریم! وقتی به منطقه جنگی میآیی باید پیشبینی همهچیز را بکنی. با بدن نجس نماز بخوانی، خون روی بدن یا لباست ریخته، با همین وضع باید نماز بخوانی...»، «اتفاقا در سختی است که مومن جوهر خودش را نشان میدهد و ما باید تحمل داشته باشیم. به شرف زهرا قسم میخورم، به شرف زهرا قسم؛ ما بیست روز بدنمان چرک میگرفت، طوری که الان به بدن خودم دست میکشم به آن اندازه تنم چرک نیست. بیست روز میشد که بدنمان چرک بود، ولی بنابر حساسیت منطقه، منطقه را ترک نمیکردیم.»
همت به دیدار محسن رضایی با امام خمینی (ره) اشاره میکند که در آن رضایی به امام (ره) گفته بوده «آقا! مردم لبنان از ما انتظار دارند، آنجا وارد عمل بشویم.» و رهبر انقلاب هم در پاسخ به فرمانده سپاه میگوید: «شما در آنجا، ملتی مثل ملت ایران را به عنوان پشتیبان نیروهایتان ندارید. ملت ایران، یک ملت استثنایی است.» (صفحه ۴۲۵)
محمدابراهیم همت در همین سخنرانی تحلیلهای جالبی از شرایط جنگی ایران و موقعیت سوریه در جنگ با اسرائیل دارد. او معتقد است در برهه سال ۶۱ و بهبوهه عملیات رمضان، خداوند به ایران قدرت داده و دشمن را خوار و ذبون کرده است. این تحلیل را میتوان در صفحه ۴۲۳ کتاب «ضربت متقابل» مطالعه کرد: «یک زمانی دشمن آنقدر ما را خوار کرده بود که ما از روی ناتوانی، ناچار شدیم در دارخوین منطقه مقابل دشمن را آب بیندازیم تا مانع از پیشروی او بشویم. حالا خدا کمک کرده و الان قضیه برعکس شده.» او ضمن اشاره به ایننکته که ما در زمان قدرتمندی، بهطور مدام از سوی خدا آزمایش میشویم، بر این نکته تاکید میکند که «پیروزی و شکست دست خداست.» این جمله را باید در بخش مربوط به رویکرد اخلاقی و عرفانی این شخصیت بررسی کنیم که به آن خواهیم رسید. اما در همین سخنرانی است که همت از سوریه صحبت میکند و میگوید سوریها اصلا اهل جنگ نیستند. یکی از خاطرات شهید همت از سفر به سوریه و لبنان، درباره سفارش تابوتهایی است که ایرانیها به نجارهای سوری داده بودند: «ما به نجارهای دمشق سفارت هزارتا تابوت داده بودیم. به تعداد کل نیروهایمان تابوت آماده کرده بودیم. به دولت سوریه گفتیم ما را از جنگ نترسانید!» همت همچنین به دیدار محسن رضایی با امام خمینی (ره) اشاره میکند که در آن رضایی به امام (ره) گفته بوده «آقا! مردم لبنان از ما انتظار دارند، آنجا وارد عمل بشویم.» و رهبر انقلاب هم در پاسخ به فرمانده سپاه میگوید: «شما در آنجا، ملتی مثل ملت ایران را به عنوان پشتیبان نیروهایتان ندارید. ملت ایران، یک ملت استثنایی است.» (صفحه ۴۲۵) در همینسخنرانی، فرمانده تیپ ۲۷ درباره حلول قدرت امام زمان (عج) در ملت ایرانی میگوید و در ادامه چنین جملهای دارد: «آدم وقتی چنین خصلتهایی را میبیند، از این ملت خجالت میکشد. ما اگر برای جلب رضای خدا زیر پای این ملت له بشویم، شخصا معتقدم باز هم کم کاری کردهایم.» او ضمن پاسخگویی به علتهای ناکامی در عملیات رمضان، نقل قولی هم از دونالد ریگان رئیسجمهور وقت آمریکا میآورد؛ مبنی بر اینکه «ایران دارد به ابرقدرت خاورمیانه تبدیل میشود.» یکی از واقعیاتی هم که همت در اینسخنرانی به آن اشاره میکند، محدودیت و سختی تهیه آمبولانس و ماشینآلات سنگین مانند لودر و بلدوزر در کشور است.
در فرازی از همینسخنرانی، همت به مساله فرار برخی راننده آمبولانسها اشاره میکند و میگوید جعفر جهروتی (مسئول بخش تخریب و مهندسی تیپ) مجبور بوده گاهی کنار راننده آمبولانسها بنشیند تا فرار را برقرار ترجیح ندهند و تا منطقه درگیری جلو بیایند و مجروحها را به عقب ببرند. یعنی مجروحها را در منطقه رها نکنند.
حالا که بحث جنگ در سوریه و لبنان به میان آمده، بد نیست اشارهای به برههای که بخش قابلتوجهی از نیروهای کاربلد جنگ (تیپ ۲۷) در سوریه و لبنان بلاتکلیف بودند، داشته باشیم. در یادداشتهای روزانه آیتالله هاشمی رفسنجانی که مربوط به شنبه ۵ تیر ۶۱ است، چنین آمده: «امام با حضور ما در آن جبهه؛ با شرایط موجود مخالفت دارند و معتقدند که عربها جنگ جدی نخواهند کرد و درگیری بیشتر ما باعث میشود که در جبهه جنگ با عراق دچار وقفه شویم و در آنجا هم به جایی نرسیم. بالاخره قرار شد اگر به طور جدی از طرف سوریه جنگ شد، شرکت کنیم.»
از محمدحسین افشردی (محمد باقری) هم نقلقولی در صفحه ۷۹ کتاب «ضربت متقابل» هست که درباره بازگشت تیپ ۲۷ به ایران است: «اگر ما در آنجا از تمام جهات وارد جنگ میشدیم، بهراحتی میتوانستیم در مراحل اولیه تاکتیکی، پیروزیهای بزرگی به دست بیاوریم.» محمدباقری در همین نقل قول اشاراتی دارد که بیانگر روحیه انقلابی احمد متوسلیان و همرزمانش در سوریه است: «به این نتیجه رسیده بودیم که با به کارگیری ده داوزده گردان نیرو و یک سری کارها شاید بتوانیم سه هزار اسرائیلی را اسیر بگیریم.» اما متوسلیان و به تبع آن محمد باقری و دیگر ایرانیهای رزمنده میبینند که سوریها اهل مبارزه نیستند و تمایل دارند وضعیت تعلیق و صلح شکننده، جریان داشته باشد: اما دیدیم سوری ها اصلا اهل این حرفها نیستند. «یعنی میخواهند آن وضعیت آتشبس را کش بدهند.»
۴-۲ تدبیر دوجداره کردن خاکریز تامینی
تدبیر شهید همت برای دوجداره کردن خاکریز تامینی در عملیات رمضان، از جمله موارد مهمی است که نباید به سادگی از کنار آن عبور کرد. اگر نگرانی و تدبیر این فرمانده برای دوجداره کردن خاکریز تامینی نبود، نیروهای تکور ایرانی توسط نیروهای عراقی در منطقه شرق بصره دور خورده و اصطلاحا قیچی میشدند. حماسه احداث خاکریز حدودا ۱۰ کیلومتری هم از جمله ایثارگریهای مهم نیروهای مهندسی تیپ و همچنین جهادسازندگی است که در ادامه روند احداث، به دوجدارهکردن این خاکریز انجامید. یعنی مسافتی معادل خاکریز احداثشده بهطور موازی برای دوجدارهکردن آن اختصاص پیدا کرد.
به هر حال، در گیر و دار همین مرحله از نبرد رمضان است که شاهد جدال لفظی رحیم صفوی با شهید همت هستیم. مخالفت همت باعث میشود که صفوی از این جمله استفاده کند: «ما به شما تکلیف میکنیم!» در ادامه اینروند، همت در مکالمه با مصطفی ردانیپور فرمانده لشگر فتح که تیپ ۲۷ یکی از زیرمجموعههایش بوده، در پاسخ به پیگیری ردانیپور درباره خواسته رحیم صفوی میگوید: «راستش چنین بنایی را که نداشتیم، منتها هر چه هست، انگار بنابر فشار و زور است! این کار را میکنیم، ولی خب باید این را هم در نظر بگیرند که حداقل ما هم حق اظهار نظری داشته باشیم.» و «ما که حرفی نداریم. اگر میگذاشتند این کار روی اصول و برنامه انجام بشود، اشکالی نداشت.»
۴-۳ همت در قامت یک عارف و فرمانده اخلاقگرا؛ تاکید بر خودسازی
تاکید بر خودسازی و مبارزه با هوای نفسی که همت نیروهای تیپاش را به آن ترغیب میکند، اول از همه در رفتار و گفتار خود این شخصیت نمود پیدا میکند و این نمود هم یکی از دلایل دیگر محبوبیت این شخصیت بین فرماندهان و رزمندگان دوران جنگ است. محسن کاظمینی یکی از راویان کتاب درباره اخلاق و رفتار همت میگوید: «حسن بزرگ همت در این بود که خیلی به ندرت غم و غصههایش را در جمع بچههای زیردست بروز میداد و در عوض، مدام بر دستاوردهای مثبت عملکرد آنها تاکید میکرد.»
یکی از نکات مهمی که همت در گلایههایش در جمع نیروهای ناراحت از عقبنشینی مطرح میکند، این است که (بهدلیل پیروزیهای پیشین) «ما متکی به خود شدهایم و دیگر خدا را فراموش کردهایم.» مرحله چهارم عملیات رمضان سحرگاه جمعه اول مرداد ۶۱ در منطقه شلمچه آغاز شد. همت در سخنرانی توجیهیاش برای کادرهای تیپ ۲۷ برای این مرحله، این جمله مهم را دارد: «خود ما اصلا مطرح نیستیم. اگر تکهتکه هم شدیم، به درک که شدیم! حفظ انقلاب مطرح است.» در همین سخنرانی، شهید همت به نیروهای اطلاعات عملیات که نیروهای جدید و نسبتا خامی هستند، نکته مهمی را گوشزد میکند. نکته مذکور به اینترتیب است که این نیروها برای خودسازی، زیر سایه ننشینند: «اگر آمیزاد زیر سایه بنشیند و باد خنک پشت گرده این بشر دو پا بخورد، این بشر بیعار میشود.»، در ادامه همین سخنرانی هم میگوید: «... به همین دلیل میگویم دیگر من نبینم کسی آمده باشد و توی سایه نشسته باشد!» و «حالا دیگر از این وضع و اوضاع و عرقگیر در بیایید؛ سریع لباستان را بپوشید.»
«اگر ما اینطور فکر کنیم که در سپاه هوای نفس نیست یا تمام آدمها در سپاه پاک و مخلص و ایثارگر و با تقوا باشند، اشتباه کردهایم.» در ادامه همین سخنان است که همت میگوید «هرکس که بیشتر برای خدا کار کرد، بیشتر باید فحش بشنود! و شما پاسدارها، چون بیشتر برای خدا کار کردید، بیشتر فحش شنیدید و میشنوید.»اهمیت ندیدن خود و دیدن معشوق (خدا) در آموزههای عرفانی در فرازهای مختلف و زیادی از سخنان شهید همت دیده میشود که باید استخراخ شوند و در اینفراز به نمونههایی از آنها خواهیم پرداخت. همت در شناسایی محور شمالی پاسگاه زید، همراه فرماندهگردانهای تیپ ۲۷ است و سخنانی دارد؛ از جمله «بعضی مواقع آدم در عملیات، به جای احساس جهاد فی سیبل الله، دچار عمل زدگی میشود.» و «جدا جا دارد که ما هراز چند بار، یک نوبت به خودمان نهیب بزنیم تا دفعتا دچار رکود روحی و فکری نشویم.» و «به خدا قسم الان ما داریم ناشکری میکنیم! ما الان قویترین نیروی عملیاتی را که در اوایل جنگ آرزوی در اختیار داشتن آنها را داشتیم، در اختیار داریم.» و در همین سخنرانی است که همت، مانند برخی دیگر از سخنرانیهای درجشده در کتاب «ضربت متقابل» ضمن اشاره به خودش میگوید ما خاکبرسرها قادر نیستیم بر هوای نفس خودمان تسلط داشته باشیم. او در ادامه میگوید:«عزیزان! شما مسئولیت شرعی دارید. حتی جوابگویی یک قطره خونی که از بدن این مستضعفینی که به عنوان حزباللهی و بسیجی به جبهه میآیند به زمین ریخته میشود، خیلی دشوار است!» یکی از حرفهای مهم شهید همت درباره هوای نفس هم، در فصل نهم کتاب که مربوط به مرحله پنجم عملیات رمضان است، مطرح میشود: «اگر ما اینطور فکر کنیم که در سپاه هوای نفس نیست یا تمام آدمها در سپاه پاک و مخلص و ایثارگر و با تقوا باشند، اشتباه کردهایم.» در ادامه همین سخنان است که همت میگوید «هرکس که بیشتر برای خدا کار کرد، بیشتر باید فحش بشنود! و شما پاسدارها، چون بیشتر برای خدا کار کردید، بیشتر فحش شنیدید و میشنوید.»
نترسیدن از مرگ و نبرد عاشورایی هم از دیگر کلیدواژههایی است که میتوان از سخنرانیهای همت استخراج کرد. او پس از بیانگیزگی نیروها (شاید بهتر باشد بگوییم بیانگیزگی برخی فرماندهگردانها) در مرحله پنجم عملیات رمضان چنین سخنانی دارد: «ما آمدهایم توی این راه و توی این راه هم باید تمام کنیم. راه برگشت هم نداریم! نه راه فرار داریم، نه راه جیمشدن داریم، نه راه برگشت داریم. آمدهایم توی این راه. اگر مرد میدان هستیم، باید مثل امام حسین (ع) بیاییم و جلوی دشمن مثل شیر سینه سپر کنیم و بجنگیم، تا آن زمانی که دیگر در این عالم نباشیم.» (صفحه ۸۲۷) او در جایی دیگر میگوید «از بس جلوی چشممان شهید دیدهایم، خجالت میکشیم. ولیکن تا خدا نخواهد، و تا لحظهاش نرسیده باشد، مرگ به سراغ ما نمیآید.»
یکی از تذکرهای اخلاقِ فرماندهی هم که همت به فرماندههای گردان تیپ ۲۷ میدهد، این است که نیروی بسیجی نباید خودش را از مسئولین گردان جدا بداند و فرماندهان گردان و گروهان هم نباید خودشان را از بسیج جدا بدانند. همچنین به فرماندهان گردانها میگوید از دو جنبه روی نیروهای خود کار و آنها را تقویت کنند؛ جنبه جسمی و جنبه روحی. او در یک سخنرانی دیگر برای نیروهای بسیجی و توجیهشان، این جمله را دارد: «اگر بنا باشد از فرمانده گردان، روحیه ضعیف دیده بشود، دیگر وای بر ما! و وای بر آن کسی که لباس فرم سپاه را به تن کرده است و از مرگ ترس دارد.» (صفحه ۴۶۴)
بد نیست پیش از پایان بررسی بروز و ظهور شخصیت شهید همت در کتاب «ضربت متقابل» به خشمهای همت هم اشاره کنیم. او در فرازهایی از این کتاب و در واقع در بخشیهایی از عملیات رمضان خشمگین میشود. یکی از علتهای خشم او نبود یا کمبود امکانات و دیر رسیدنشان به نیروها؛ و عامل دیگر ضعف برخی فرماندهگردانهاست که نامشان در کتاب نیامده و با شمارههای ۱ و ۲ مشخص شدهاند. پس از عقبنشینی در مراحل پنجگانه عملیات رمضان، همت به فرماندهگردانهای تیپ ۲۷ میگوید نیروهای خود را برای حمله دوباره توجیه کنند که با امتناع برخی از آنها روبرو میشود. همچنین برخی از نیروهای مسئول و ردهبالای تیپ ۲۷ به او میگویند که میخواهند از این پس بهعنوان نیروی ساده خدمت کنند نه فرمانده یا مسئول. همت در واکنش به بروز چنین علتهایی، بهطور سربسته به این مساله اشاره میکند که چندبار قصد داشته استعفای خود را به محسن رضایی تحویل دهد اما نتوانسته با اینکار از تکلیفی که به دوشش گذاشته شده، قصور کند تا سراغ شغل اصلیاش یعنی معلمی برود و یا بهعنوان یک نیروی ساده رزمی و مهندسی همراه با جعفر جهروتیزاده به خاکریز زدن بپردازد.
* ۵ - حمایتهای تمامنشدنی قدرتهای جهانی از عراق
ابتدای فصل چهارم کتاب «ضربت متقابل» به غفلت یکماهونیمه ایران از تداوم حملاتش پس از آزادسازی خرمشهر و معطوفشدن توجه به مسائل لبنان پرداخته میشود. با دو علت مذکور یعنی عدم تداوم حمله و انتقال بخشی از نیروها به لبنان و سوریه، این امکان برای عراق به وجود آمد که نیروهای نظامیاش را براساس یک استراتژی دفاعی مطلق و همهجانبه آرایش و سازماندهی کند. بهاینترتیب تا پیش از عقبنشینی عراق به مرزهای بینالمللی (پیش از شروع عملیات رمضان) پرحجمترین اقدامات مهندسی براساس طرحهای دفاعی مناسب که از طرف قدرتهای مختلف در اختیار عراق قرار گرفته بود، در منطقه شرق بصره به کار گرفته شد. جا دارد به این دوراندیشی هم که مانع بزرگی بر سر پیشروی نیروهای ایرانی در این منطقه بود، توجه کنیم. بههرحال تحلیل نویسنده کتاب «ضربت متقابل» از بهکارگیری چنین رویکردی توسط عراق، چنین است: «عراق میخواست از سقوط رژیمش که مرتب توسط ایرانیها گوشزد میشد، جلوگیری کند.»
الکساندر هیگ وزیر وقت امور خارجه آمریکا هم این هشدار را به رهبران ایران داده بود که در خلیج فارس دارای منافع و دوستانی است که هنگام خطر از آنها حمایت خواهد کرد. هیگ گفته بود ادامه جنگ ایران و عراق برای امنیت خاور نزدیک و همچنین منافع غرب در جهت حفظ جریان صدور منظم نفت خلیج فارس به اروپای غربی، ژاپن و آمریکا عواقب وخیمی خواهد داشت.
در شرایطی که مورد اشاره فصل چهارم کتاب پیش روست (یعنی مقطع پیش از شروع عملیات رمضان) و در آن بزرگترین موانع تدافعی اطراف شهر بصره احداث شد، بهگواه راویان و تحلیل نویسنده کتاب، ماهرعبدالرشید همهکاره عراق بوده است. در همان حال، دولت رونالد ریگان مطالعه این مساله را شروع کرده بوده که با چه اقدام نهاییای میتواند مانع از شکست صدام در جنگ با ایران شود. الکساندر هیگ وزیر وقت امور خارجه آمریکا هم در خرداد ۶۱ (پس از فتح خرمشهر) این هشدار را به رهبران ایران داده بود که در خلیج فارس دارای منافع و دوستانی است که هنگام خطر از آنها حمایت خواهد کرد. هیگ گفته بود ادامه جنگ ایران و عراق برای امنیت خاور نزدیک و همچنین منافع غرب در جهت حفظ جریان صدور منظم نفت خلیج فارس به اروپای غربی، ژاپن و آمریکا عواقب وخیمی خواهد داشت. آلن فریدمن نویسنده و پژوهشگر در کتاب خود (که سال 1993 چاپ شد) درباره حمایت آمریکا از صدام نوشته است: «صدام از سپتامبر ۱۹۸۰ درگیر جنگ خونین با امام خمینی شده بود که از دو جهت به نفع آمریکا بود. این جنگ هم بنیادگرایی اسلامی را در منطقه مهار میکرد و هم تضمینی بر این واقعیت بود که هیچ یک از دو طرف درگیر، به قدر کافی قدرت پیدا نمیکند بر خلیج فارس تسلط یافته و اعمال قدرت کند.»
ورقزدن این برگهای تاریخ معاصر، نشان از ادامه سیاستهای استعمارطلبانه غرب پس از جنگ جهانی دوم دارد و بسیار عبرتآموز است. یکی از عبرتآموزیهای این برگ تاریخ و مقطع سال ۱۳۶۱ نشاندهنده این است که استعمارگری و زیادهخواهی قدرتهای غربی از زمان جنگ جهانی دوم به بعد، بههیچوجه فروکش نکرده بود. بههرحال در آنبرهه، آمریکا و دولتهای اروپایی و حتی دولتی مانند ژاپن در پی جلوگیری از شکست صدام در مواجهه با ایران بودند. در همینزمینه، حضور افسران ارشد نیروهای مسلح کشورهای آمریکا، انگلیس و فرانسه در خطوط مقدم جبهه عراق نیز امری بود که پس از شروع عملیات رمضان به صورت علنی فاش شد و هم در کتاب «ضربت متقابل» و هم کتاب آلن فریدمن به آن اشاره شده است. فریدمن در اینباره نوشته است: «حضور در میدان نبرد، نه تنها برای آمریکاییها، بلکه برای نظامیان دیگر کشورها نظیر انگلیس و فرانسه مجاز بود.»
تانک مدرن T۷۲ (سمت راست) که بهواسطه فاصله کم برجک تا بدنهاش، شکارش توسط آرپیجیزنها سختتر از تانک T۶۲ (سمت چپ) بود. شمار زیادی از هر دو مدل مذکور، در سالهای جنگ توسط شوروی به عراق تحویل داده شدند.
اما عراق در جنگ با ایران، فقط حمایت آمریکا و اروپا را نداشت بلکه سازمان ملل و شورای امنیت هم صدور قطعنامهها و زمان صدورشان را مطابق با منافع غرب و عراق تنظیم کرده بودند. تنها چند ساعت پیش از شروع عملیات رمضان شورای امنیت، پس از سکوت ۲۱ ماه و ۱۵ شبانه روزیاش با حمایت آمریکا و درخواست پادشاه اردن، قطعنامه ۵۱۴ را صادر کرد که در آن از عبارت جنگ خودداری، و از واژه برخورد برای صدام استفاده شده بود. حسین اردستانی یکی از راویان کتاب «ضربت متقابل» است که دراینباره گفته «در این مدت طولانی بیست و دو ماهه که در تاریخ شورای امنیت بیسابقه است، شورا هیچ جلسهای تشکیل نداد و هیچ قطعنامهای تصویب نکرد.» مطابق این قطعنامه، شورای امنیت خواستار آتشبس و خاتمه فوری همه عملیاتهای نظامی و عقبکشیدن نیروها به مرزهای شناختهشده بینالمللی شد. اما حاضر نبود شرط ایران برای آتشبس یعنی اعلام عراق به عنوان متجاوز و آغازگر جنگ را در قطعنامه بگنجاند و مجازات تجاوزگر را وعده دهد. ایران دو روز بعد از تصویب قطعنامه یعنی ۲۳ تیر ۶۱ عملیات رمضان را شروع کرد. تهران هم در تقابل، جلسات شورای امنیت را تحریم کرد و در آنها شرکت نکرد.
درباره مساله ادامه جنگ پس از فتح خرمشهر که نقطه عطف مهمی در جنگ ۸ ساله با عراق و دنیا بود، در قسمت پیشین این مطلب توضیحاتی دادیم اما نویسنده کتاب «ضربت متقابل» هم در صفحه ۱۱۴ کتاب تحلیلی دارد که جا دارد آن را در این بخش مطلب بیاوریم: «چگونه آزادسازی سرزمینهایی که با زور اشغال شده، میتواند به عنوان آن چنان تهدید عمیقی علیه صلح و امنیت بینالمللی به شمار رود، که تشکیل جلسه فوری شورای امنیت را پس از نزدیک به دو سال که از اشغال این سرزمینها میگذرد، ضروری سازد؟ اما باز هم، رفع تهدید از صلح و امنیت، مورد نظر مجموعه شورای امنیت نباشد، بلکه اعمال فشار به جمهوری اسلامی به اشکال دیگر، دنبال شود؟!»
در بخشی از پنجمین فصل کتاب مورد نظر آمارهای جالب و تاملبرانگیزی از حمایتهای مختلف و تمامنشدنی کشورهای خارجی از عراق ارائه شده که گستردگی و تنوعشان مخاطب را خسته میکند و مطالعه جزئیاتشان را به مخاطب پژوهشگری که کتاب «ضربت متقابل» را به دست میگیرد، میسپاریم. اما جدا از کمکهای زیاد مصر، اردن، امارات، شوروی، انگلستان، فرانسه، دولتهای عربی مانند عربستان و آمریکا، عبرتآموزی کمک کویت به عراق است که جلب توجه میکند؛ کویتی که پس از مدتی مورد حمله همین دولت و حکومت قرار گرفت. در طول جنگ ایران و عراق، کامیونها و کشتیهای باری زیادی از مرز کویت وارد عراق شد که حاوی تسلیحات و جنگافزارهای متعدد بودند. تنها یک نمونه بارز از کمکهای شوروی به عراق را هم که در نبرد رمضان بروز و ظهور داشت، میتوان در تحویل تانکهای مدرن و جدید T۷۲ مشاهده کرد که شکارشان سختتر از تانکهای T۶۲ بود.
۵-۱ یک سوال: کانال پرورش ماهی چیست؟
ممکن است اسم کانال پرورش ماهی، بارها به گوش مخاطبان کتابها یا فیلمهای دفاع مقدس خورده و این سوال برایشان پیش آمده باشد که کانال پرورش ماهی چه ارتباطی به معرکه جنگ دارد؟ ضمن توضیح و پاسخ به اینسوال، پیش از پایان بخش پنجم ایننوشتار که به حمایتهای دولتهای غربی از عراق و همچنین آمادگی اینکشور پیش از عملیات رمضان اختصاص دارد، اینتذکر را هم میدهیم که آمادگی عراق فقط در یکماهونیم تعلل ایران و همچنین حضور برخی نیروهایش در لبنان و سوریه خلاصه نمیشود بلکه عراق در سال ۱۹۷۵ (پیش از پیروزی انقلاب) پس از انعقاد قرارداد الجزایر با ایران، به احداث استحکامات مرزی خود ادامه داد؛ در حالیکه ارتش ایران احداث استحکامات مرزی را متوقف کرد. در چنین شرایطی بود که ارتش عراق در پوشش احداث کانال پرورش ماهی، با استفاده از آب رودخانه شط العرب، مواضع و موانعی را در این منطقه (شرق بصره) ایجاد کرد.
بنابراین عراق با دوراندیشی که پیشتر به آن اشاره کردیم، با احداث یک مانع غیرطبیعی در پوشش منطقهای برای پرورش ماهی، این سازه را مقابل نیروهای ایرانی که ممکن بود روزی به سمت بصره حرکت کنند، ایجاد کرد. این مانع حدود ۲۸ کیلومتر طول و یککیلومتر عرض داشت و در صورت لزوم با پمپاژ قوی آب رودخانه میشد درون آن را که حدودا ۲ متر ارتفاع داشت، پر کرد. که البته این اتفاق در عملیات رمضان افتاد. بههرحال، شاید اینکانال هم مانند دیگر استحکامات دفاعی عراق در طول جنگ، با پیروی از الگوهای غربی ساخته شده باشد.
* ۶- یک سوال مهم؛ اداره سپاه شورایی باشد یا فرماندهی؟
بخشی از صحبتهای مهم که ارجاعی به گذشته هستند، توسط حسن باقری بیان میشوند که با لفظ «مساله سیاسی» به آنها اشاره میشود و هدف باقری از این اشاره، دودلی سیاسی پس از فتح خرمشهر برای ادامه جنگ است که به تعبیر او، باعث مکث ما و جلوافتادن دشمن در ایجاد خطوط دفاعی شد.پس از انجام ۵ مرحله عملیات و نرسیدن به اهداف مورد نظر، جلسات مختلفی بین فرماندهان سپاه برگزار میشود که شهید صیاد شیرازی بهعنوان فرمانده نیروی زمینی ارتش هم در آنها حضور داشته است. یکی از جلسات مهم، جلسه روز ۱۰ مرداد ۶۱ در قرارگاه کربلا (قرارگاه مشترک سپاه و ارتش) است که در آن سخنان مهمی درباره عقل و توکل مطرح میشود. بحث درگرفته درباره بهکارگیری عقل یا توکل و یا هر دو، بحثی جدی است و با باور و اعتقاد مطرح میشود؛ نه صرفا برای شعار. در اینجلسه همچنین درباره گزینه عمل در هور هم صحبت میشود که این بحث در واقع مقدمهای برای انجام عملیات خیبر در سال ۶۲ در منطقه هورالعظیم بین ایران و عراق است. در جلسه مذکور بین محسن رضایی و صیاد شیرازی بحث و جدل لفظی هم به وجود میآید که مانند دیگر جدلهای رایج در آن دوران، برطرفشده و به سمت پیدا کردن راهحل حرکت میکند. بخشی از صحبتهای مهم که ارجاعی به گذشته هستند، توسط حسن باقری بیان میشوند که با لفظ «مساله سیاسی» به آنها اشاره میشود و هدف باقری از این اشاره، دودلی سیاسی پس از فتح خرمشهر برای ادامه جنگ است که به تعبیر او، باعث مکث ما و جلوافتادن دشمن در ایجاد خطوط دفاعی شد.
در همین جلسه دهم مرداد است که محسن رضایی درباره موضوع عقل، تدبیر و مشورت صحبت میکند و جایی از کلامش به موضوع اداره سپاه بهصورت شورایی یا فرماندهی اشاره میکند. رضایی با اشاره به گذشتهای نزدیک، میگوید: در شورای نگهبان قانون اساسی موقع بررسی اساسنامه جدید سپاه، یک بحث عجیبی در گرفته بود روی این که سپاه شورایی باشد یا به صورت فرماندهی؟» رضایی در ادامه میگوید که اعضای شورای نگهبان برای حل این مساله نزد امام خمینی(ره) میروند و امام هم خطاب به آنها میگوید لازم نیست سپاه شورایی باشد، باید همان فرماندهی باشد.
* ۷- جمعبندی سرانجام عملیات رمضان
پس از ۵ مرحله طرحریزی و عملیات سنگین رمضان در خاک عراق، فرماندهان ایرانی سپاه و ارتش در پی راهکاری برای پیشروی و رسیدن به اهداف از پیشتعیینشده بودند اما پرونده راهکار پلهای روی کانال پرورش ماهی در شمال آبگرفتگی بوبیان و نیز سایر راهکارهای وصولی به بصره، به دلیل آب اندازی عراق در منطقه نبرد، بسته شد.
اینعملیات با وجود ضربات و تلفات زیادی که ایران به دولت بعثی عراق تحمیل کرد، دستاورد جغرافیایی چندانی نداشت و نتوانست اهداف مورد نظر را تامین کند. یکی از جملات پایانی کتاب «ضربت متقابل» این است که «منطقه شرق بصره تا اواخر سال ۱۳۶۵ همچنان به صورت یک منطقه غیرقابل عملیات [!] باقی ماند.» که علامت تعجب در چنگک یا آکولاد در پایان جمله، جلب توجه میکند.