به نقل از سایت اخبار انقلاب و دفاع مقدس : به گزارش خبرنگار مهر، عبد الرحیم سعیدیراد متولد دزفول و بزرگشده خوزستان است؛ همین مسئله از او نویسندهای ساخت که در حوزه دفاع مقدس و جنگ تحمیلی به طور موثر فعال بوده است. اما علاوه بر نویسندگی، سعیدیراد به شعر و بویژه در حوزه شعر آئینی هم اهتمام داشته و علاوه بر سرودن شعر آئینی، به عنوان چهرهای که جریان شعر آئینی را پیگیری و کارشناسی کرده است، شناخته میشود. او فعالیتهای شعری خود را به طور جدی از سال ۶۹ و با مطبوعات کشور آغاز کرد و از همان زمان به نحو جدی جریان شعر آئینی در کشور را رصد کرده است. «بعد از باران»، «گزیده ادبیات معاصر»، «زخمهای خورشید»، «فانوسهای سنگی»، «بر بلندای عشق»، «شقایقهای پرپر» برخی از مجموعه شعرها و کتابهای منتشر شده از عدالریح سعیدیراد است. او در مصاحبه پیشرو به دلایل عدم اقبال شاعران آئینی به وجوه سیاسی و اجتماعی قیام عاشورا اشاره کرده و میگوید این مسئله را باید با نظر به فقدان تعمق و مطالعه شاعران در خصوص واقعه عاشورا فهم کرد.
مسئله ما پرداختن به کمرنگشدن وجه سیاسی قیام سیدالشهدا (ع) در هیئات مذهبی و شعرهایی است که برای این هیئات سروده میشود؛ به نظر میرسد در این اشعار بیشتر تأکید روی جنبه عاطفی، مصیبت و سوگ است و پرداختن به موضع و سیاستی که حضرت سیدالشهدا در برابر ظلم و جانبداری از حق اتخاذ کردند کمتر انجام میگیرد. در دهههای اخیر این محتوای سیاسی عاشورا خیلی در شعر عاشورایی ما راه پیدا نکرده و به نوعی در حاشیه مسئله شور و عاطفه و مصیبت قرار گرفته است...
البته از قبل هم وجود نداشته است!
شاید بتوان گفت در دوره انقلاب، چه سالهای منتهی به آن و همچنین دهه نخست انقلاب به دلیل وجود فضای سیاسی و حماسی این نوع از خوانش پررنگتر بوده و شاعران ما به عناصر اجتماعی سیاسی واقعه عاشورا توجه داشتند. به هر حال شما فکر میکنید دلایل این امر چیست؟
بله. به هر حال چیزی که شعرای آئینی و عاشورایی بیشتر به آن میپردازند، بها دادن فوق العاده و حتی بیش از حد به موضوع سوگ در عاشورا است و این باعث میشود کمتر به ابعاد حماسی و ارزشی توجه کنند. امروز شاعران عاشورایی بیشتر روی سوگ و نکات عاطفی آن واقعه انگشت میگذارند و من معتقدم این بهنوعی غفلت از کلیت و ذات موضوع است.
امروز شاعران عاشورایی بیشتر روی سوگ و نکات عاطفی آن واقعه انگشت میگذارند و من معتقدم این بهنوعی غفلت از کلیت و ذات موضوع است.
اگر بخواهم این مسئله را تحلیل کنم باید بگویم که هر چه شاعر تفکر عمیقتری داشته باشد میتواند کارهای بهتری خلق کند. البته نمیتوانم به طول کامل و مطلق بگویم این اتفاق نیفتاده است؛ این تفکر عمیق در بسیاری از موارد اتفاق افتاده است؛ یعنی میبینیم شعرای ما بعضاً در همین زمینه هم دارند به طور جدی کار میکنند. چون ما انجمنهای آیینیای داریم که بهصورت جدی در این زمینهها فعالند و میتوانم به جرئت بگویم که شعر هیئت، مذهبی یا آیینی از آن سطحی که قبلاً داشته به میزان زیادی فاصله گرفته است و کارهای عمیقتری انجام شده است. گویا این دریا آنقدر وسیع و عظیم است که خیلی جا دارد تا هنوز به اعماق آن برسیم و به کشفیات تازهای از این موضوع نائل شویم؛ ولی بههرحال هنوز فاصله داریم.
به نظر میرسد این نوع از شعر که تمرکز ویژه بر سوگ و عاطفه دارد عموماً توسط شاعران جوانی سروده میشود که به نوعی ارتباط تنگاتنگی با هیئتهای مذهبی دارند و برای هیئتها خوراک فراهم میکنند!
ما به طور خاص شاید از ابتدای دهه ۹۰ به اینطرف توجه ویژه شعرای جوان به شعر آئینی و عاشورایی را مشاهده میکنیم؛ شاعران بسیاری در این دوره به این شعر گرایش پیدا کردند و خصوصاً شعرای جوانی هستند که فضاهای خیلی خوب و عالی هم خلق کردهاند؛ این جای امیدواری دارد. وقتی ما به ایام محرم میرسیم صداهای غالب همان صداهایی است که به مسئله سوگ و عاطفه و مصیبت توجه دارند و این تقریباً یک مضمون تکراری و پربسامد است؛ شعرهایی که بهاصطلاح عموم تاکیدات در آنها بر مسئله مرثیه و سوگ و عاطفه است.
آقای سعیدیراد، یکی از دلایلی که این شاعران در توجیه نپرداختنشان به مسائل اجتماعی و سیاسی در شعر عاشورایی طرح میکنند این است که میگویند عموم دوستانی به این حوزه (ارائه خوانش سیاسی اجتماعی از عاشورا) ورود کردهاند، به جای پرداخت هنرمندانه به این موضوع، پرداختهای شعاری و سیاستزده ارائه کردهاند و بهنوعی ما شاهد حمایتهای منفعتطلبانه و جناحی شاعران از جناحین سیاسی بودهایم، نه حمایت از حقیقت و مقابله با فریب یا ظلم در هر شکل آن!
من این را فراگیر نمیبینم.
بله، نمیتوان گفت فراگیر است؛ ولی به هر حال کلیشهای ذهنی وجود دارد که بر مبنای آن تا از «شعر سیاسی» صحبت میشود، آن را «شعر جناحی» یا «شعر سیاستزده» تلقی میکنند. این نشان میدهد که تا حدی وجود داشته که این کلیشه در ذهنها راه یافته است. به هر حال شاعران جوان میگویند این کلیشه مانع میشود تا به خوانش سیاسی از عاشورا ورود کنیم. تحلیل شما از این مسئله چیست؟
من این را موردی میدانم؛ یعنی شاید از طرف شخص، گروه یا انجمن خاصی اینطور شده باشد، ولی این را فراگیر نمیبینم که همه شعرایی که به این سمت حرکت کردهاند جناحی و سیاستزده عمل کرده باشند.
ولی وقتی موردی هم به این مسئله نگاه کنیم، میبینیم که بسیاری از شاعران هم کارهای خیلی عمیقی انجام دادهاند. یعنی اگر از آن طرف مواردی داریم که شعاری و کلیشهای و جناحی بودهاند، از اینطرف هم هست و شاعرانی بدون توجه به حاشیهها مسئله اصلی و حقگرایی و مقابله با ظلم و طرفداری از عدالت و… هم میپردازند.
خاطرم هست که گروهی از شاعران آیینی محضر مقام معظم رهبری رفته بودند، و رهبری در آنجا فرموده بودند (نقل به مضمون) که «ادبیات آینده، ایران متعلق به شعر آیینی است». این نشان میدهد ایشان بهعنوان کسی که خیلی جدی این مسیر را دنبال میکنند به این مهم واقف هستند که توجه به شعر آیینی خیلی بیشتر از حوزههای دیگر است و در مسیر این توجه البته ممکن است حاشیههایی هم وجود داشته باشد؛ ولی مسئله اصلی این موجی است که دارد به جلو میرود و باید برود و آن حاشیهها خیلی غالب نیستند و من آنها را خلی جدی و فراگیر نمیبینم. من مطمئن هستم و به آن ایمان دارم که امروز فضاها و ساحتهای شعر آیینی بسیار قویتر از قبل شده است و شاعران بسیاری به طور خیلی جدی روی آن کار میکنند.
یکی از آفتهایی که به چشم میخورد این است که شاعر به خودش زحمت نمیدهد یک مقدار در تاریخ دقیق شود و صحبتهایی را که گاهی فقط از برخی منبرها شنیده، همانها میشوند استنادات آن شاعر و آنها را در قالب شعر مطرح میکند و اینطرف و آنطرف میخواند.
بگذارید باز مثالی بزنم؛ چند وقت پیش در دیدار شاعران با مقام معظم رهبری آقای جعفر عباسی شعری خواندند در مدح امیرالمؤمنین (ع) که مبتنی برود برداشتهای شاعر از کتاب «الغدیر» علامه امینی. بعد از شعرخوانی ایشان، رهبر انقلاب مفصل در مورد این نوع شعر صحبت کردند و خیلی استقبال که شاعری میآید کتاب عظیم الغدیر را جلویش میگذارد، مطالعه میکند و بعد مبتنی بر برداشتهایش از آن کتاب بزرگ شعر میگوید. شما در نظر بگیرید که چقدر تفاوت وجود دارند بین شعر این شاعر، با شعری که فقط در سطح میخواهد به یکسری از وقایع اشاره کند!
بنابراین هر چه تفکر و مطالعه در موضوعات آیینی و عاشورایی بیشتر باشد و با حفظ استنادات روایی و تاریخی شعر گفته شود این شعر بیشتر به اصل موضوع خواهد پرداخت. بدینترتیب یکی از آفتهایی که به چشم میخورد این است که شاعر به خودش زحمت نمیدهد یک مقدار در تاریخ دقیق شود و صحبتهایی را که گاهی فقط از برخی منبرها شنیده، همانها میشوند استنادات آن شاعر و آنها را در قالب شعر مطرح میکند و اینطرف و آنطرف میخواند. شاعر باید دنبال مستندها، معتبرها و احادیث و روایات معتبر برود و آنها را تبدیل به شعر کند؛ یعنی در عین وفادار بودن به بُعد شاعرانگی، کاملاً بیانگر اصل موضوع و آنچیزی باشد که در روایات مستند شده است.