به نقل از سایت اخبار انقلاب و دفاع مقدس : خبرگزاری مهر- سرویس فرهنگ، محمد فیروزی: صحبت کردن از بعضی موضوعات به واقع سخت است، به خصوص اگر تجربه ای در آن نداشته باشیم، یکی از این موضوعات «جنگ» است، امروز که از آخرین جنگ ایران در محدوده مرزها و برخی شهرهایش قریب به ۳۰ سال می گذرد حرف زدن کار ساده ای نیست.
از نگاه «هوشیار سلطانی فر»، دبیر سازمان بازماندگان جنگ، هنوز برخی معنای واقعی جنگ را نمی فهمند، برای همین آمادگی این اقشار در هرکشوری برای شعله ور کردن آتش جنگ بسیار بالاست. او لازم می داند که در دنیا انسان هایی جمع شوند تا در قالب تشکل ها و فعالیت های سازماندهی شده جلوی روشن شدن آتش هر جنگی را بگیرند.
برای سلطانی فر که پدرش را در جنگ از دست داده، اما لقب پر افتخار «شهید» هیچ گاه به پدرش تعلق نگرفته، هیچ جنگی برنده واقعی نخواهد داشت و قربانیان جنگ فقط خودشان نیستند که مستقیم آسیب آن را متحمل می شوند. بلکه گاهی این جنگ تا صدها سال با خود تبعاتی به همراه دارد که می تواند به نسل قربانیان هم تحمیل شود.
سلطانی فر که خود سابقه حضور در چند عملیات بزرگ جنگ تحمیلی عراق بر ایران را همچون نصر ۴، والفجر ۱۰، عملیات تنگه ابوغریب و مرصاد در کارنامه دارد، این روزها برای رساندن صدایش به گوش دیگران صندوق های خیریه ای را برای کمک به این تشکل طراحی و در اماکن مختلف توزیع کرده است تا از محل عواید آن بتواند فعالیت های ضدجنگ را به همراه همسنگران صلح طلبش دنبال کند، او به تازگی گفت و گویی با خبرگزاری مهر انجام داده است که مشروح آن را در ادامه از نظر می گذرانید:
در شروع کمی از فعالیت هایتان در تشکل بفرمایید، اینکه چند عضو دارید و این اعضا شامل چه گروه هایی هستند؟
ما ۴۰۰ هزار عضو [به صورت بالقوه و بالفعل] داریم که با افراد تحت تکفل آنها رقم بسیار بزرگی می شود، در این سازمان فقط مخاطب مان اشخاص حاضر در جنگ نیستند، بلکه خانواده آنها هم مدنظر است.
اعضای این سازمان از زمین خوردگان جنگ تحمیلی هستند، این تشکل از ابتدا ۵ قشر محروم از جنگ را مورد شناسایی قرار داد که به طور کلی حق و حقوق این افراد در جنگ ایران و عراق پایمال شده است.
یکی از اتفاقاتی که مورد توجه این تشکل قرار دارد این است که در جنگ تحمیلی افرادی بودند که در دفاع از آب و خاک کشور نقشی نداشتند، اما پرتاب یک موشک حوالی محل سکونت آنها باعث شده است که امروز به عنوان جانباز تلقی شوند، در حالی که متاسفانه افرادی هستند که با وجود حضور در بطن جنگ به دلیل مشکلاتی که قوانین دارد مشمول حمایت نشده اند. البته ما حامی جنگ نیستیم و اعتقاد داریم جنگ برنده واقعی ندارد، جنگ رخدادی نیست که در یک شبانه روز رخ دهد، هر جنگی یک عقبه ای دارد. امروز هم ۳۰ سال از زمان آغاز جنگ با عراق می گذرد، در حالی که در بسیاری از کشورها بعد از گذشت زمانی بسیاری از اسناد از حالت طبقه بندی خارج می شود.در نهایت هم مطرح شدن همه این نظرات در یک فضای تعاملی باعث می شود سرنوشت انقلاب اسلامی در آینده روشن تر باشد.
اما هم صداوسیما نمیگذارد نظرات متفاوت از جنگ پخش شود و هم اینکه ما امروز کسانی را به عنوان رزمنده می شناسد که در زمان جنگ «ستادنشین» بودند.
تشکل شما به عنوان یک شخصیت حقوقی امروز چه کاری انجام می دهد که در مورد جنگ ایران و عراق صدای متفاوتی از آن بیرون بیاید؟
همان طور که اشاره کردم ۵ قشر محروم و آسیب دیده از جنگ داریم، در مورد جنگ یک سری خانواده های شهید، جانباز، ایثارگر داریم که امروز به مسائل و دغدغه های آنها در سازمان های دولتی رسیدگی می شود. افرادی هم هستند که درگیر جنگ بودند اما قصد ندارند وابسته به چنین سازمان هایی باشند. منهای این گروه ها، تشکل بازماندگان جنگ ۵ قشر قربانی از جنگ را شناسایی کرده است که برای آنها فعالیت می کند.
افرادی که «شهید» شدند، اما شهید به حساب نیامدند، جنگ زدگانی که خسارت جنگ برای آنها جبران نشد، رزمندگانی که حق ایثارگری آنها پایمال شد، جانبازانی که حق و حقوق شان پرداخت نشد و در نهایت فرزندان رزمندگانی که به دلیل استفاده ناجوانمردانه رژیم بعث از سلاح های خاص و مواجهه والدین آنها با این سلاح ها با معلولیت خاص به دنیا آمده اند و ممکن است در آینده هم مجدد شاهد تولد چنین افرادی باشیم.
تولد افراد دارای معلولیت ناشی از جنگ ایران و عراق امروز به لحاظ آماری هم قابل اثبات است، چرا که در ایران بعد از دوره جنگ با عراق کودکان زیادی با معلولیت متولد شدند و آمار تولد چنین کودکانی از کشورهای اطراف مان به شکل محسوسی بیشتر است.
این درد بزرگی برای ماست که از جنگ داریم اما اجازه نمی دهند که طرح کنیم. عراق دو نوع تسلیحات جنگی علیه ایران به کار برد، اول تسلیحات شیمیایی و دوم سلاح های هسته ای ضعیف. این وضعیت در حالی رخ داد که بعد از جنگ در عراق کودکان معلول به شکلی که در ایران شاهد هستیم متولد نشدند. در یک کلام می توانم بگویم «نه تنها من یک آسیب دیده از جنگ هستم که حتی فرزندم نیز یک جانباز جنگ است، اما طبق قوانین نه تنها فرزندان چنین آسیب دیدگانی از جنگ قربانی به حساب نمی آیند بلکه افرادی مثل من هم که در جنگ رزمنده بودیم هم جانباز به حساب نمی آیند.» انتظار هم داریم وزارت بهداشت در این مورد جلو بیاید و گزارش رسمی بدهد.
یکی از دلایلی که تشکل بازماندگان جنگ به طور جدی با هر نوع جنگی مخالفت می کند این است که ما و خانواده هایمان «ته آسیب های جنگ» را لمس کردیم.
اما یکی از دلایلی که چنین اقشار محرومی از جنگ بوجود آمده است را با خاطره ای از زندگی خودم عرض می کنم. آن موقع خانواده مان جنگ زده بود و مجبور بودیم در تهران هر روز در یک نقطه ساکن شویم. هیچ فردی هم نبود که برای احقاق حقوق پایمال شده ما از جنگ قدمی بردارد، همین وضعیت موجب شد فرزند شهیدی باشم که هیچ وقت شهید به حساب نیاید. همین وضعیت برای خیلی افراد دیگر هم رخ داد و در نهایت اقشار محرومی از جنگ شکل گرفتند که امروز در تشکل مان سعی می کنیم برای آنها قدمی برداریم.
در تشکل بازماندگان جنگ از کسانی که حتی مسئولیت دارند، اما در زمان جنگ برای چنین اقشار محروم از جنگ قدمی برنداشتند، شکایت داریم. البته تمایل هم داریم که این پرونده را در سطح بین الملل دنبال کنیم، اما پولی برای شکایت در دادگاه لاهه نداریم!
امروز شما توانستید یک سازمان غیردولتی تأسیس کنید، که این قدم بزرگی است. قابل تقدیر هم هست که با این وضعیت به سمت گروه های دشمنان انقلاب که در صدد فرصت طلبی از وضعیت اعضای شما هستند، نرفته اید، اما به عنوان یک سازمان با وجهه حقوقی می توانید اقدام هایی را به طور رسمی در داخل به سرانجام برسانید.
حکایت مان همچون کارمندی است که حقوقش را نگرفته است و با سختی زندگی اش را می گذراند. جنگ زندگی مان را نابود کرد، سرپرست خانواده هایمان هم از ما گرفت و طعم آوارگی را به ما چشاند. این شرایط برای خانواده های محروم بازمانده جنگ خیلی سخت است و تلاش کردن در چنین شرایطی به راحتی امکان پذیر نیست.
این تشکل تا کنون آیا دستاورد خاصی هم داشته است؟ آیا بخش عمده ای از فعالیت شما معطوف می شود به همین صندوق های خیریه ای که به تازگی به شکل گسترده توزیع کرده اید؟
بخشی از فعالیتی که انجام دادیم هر روز در سایت مجموعه قرار داده می شود. در این مجموعه یک کار پژوهشی بزرگ انجام دادیم که مربوط به همین ۵ قشر آسیب دیده از جنگ می شود. هرچند بخشی از این فعالیت ها ممکن است از نگاه اشخاص بیرونی کوچک، لوکس و حتی خنده دار به نظر برسد. اما برای گروه های آسیب دیده از جنگ بسیار با اهمیت هستند. ما فعالیت مان در مخالفت با جنگ را به شکل ریشه ای آغاز کردیم.
یکی از فعالیت های تحقیقاتی که انجام دادیم متوجه اسباب بازی های کودکان است، در این تحقیق متوجه شدیم که جنگ ها از اسباب بازی های کودکان شروع می شوند و نسلی که قرار است در آینده در خط مقدم جبهه ها بجنگد اول در دوره کودکی با اسباب بازی هایی مواجه می شود که او را به جنگ ترغیب کند.
کارتل ها و دلالان اسلحه برای اینکه بازارهای فروش اسلحه را شکل دهند، بر اسباب بازی کودکانه تمرکز کرده اند. اتفاقی نیست که ۶۰ درصد اسباب بازی های کودکان جنگی است.
در این تشکل وقتی متوجه شدیم که ریشه جنگ ورزی ها از اسباب بازی ها شروع می شود، کمپینی را با عنوان «نه به اسباب بازی های شبه جنگی!» ایجاد کردیم و برای رسیدن به اهداف آن قصد داشتیم با کمک یونسکو جشنی را ساماندهی کنیم که کودکان هم در آن شرکت کنند و با اهداف کمپین آشنا شوند. قرار بود این جشن ملی هم بشود، اما با مقاومت های فراوانی رو به رو شد. البته هنوز دست از کار نکشیده ایم و به دنبال این هستیم هم زمان با جشن باستانی «تیرگان» این جشن را با ماهیت ملی برگزار کنیم.
یکی دیگر از اهداف این تشکل موضوع مقابله با «سربازی اجباری» است، اتفاقی که در دنیا هم دیگر موضوعیت ندارد و به طور تقریبی سربازی اجباری حذف شده است. معتقدیم که سربازی اجباری مغایر با برابری است و کشور باید یک نهاد نظامی کوچک اما حرفه ای داشته باشد. از سویی هم سربازی اجباری را تجربه ای از بی عدالتی برای پسرها می دانیم.
کار پژوهشی بزرگی انجام دادیم که چرا جنگ ها می تواند شروع نشود، در این مقوله با کسی دعوا نداریم و مقابل کسانی نیستیم که نظر موافق در مورد جنگ دارند. در این تشکل ادله خودمان را داریم که می توانیم ارائه دهیم تا کمک کنیم جلوی بروز هرجنگی در آینده گرفته شود.
همان طور که اشاره شد پژوهش دیگری هم انجام دادیم در خصوص خانواده های ۵ قشر آسیب پذیر از جنگ که جامعه مخاطبان این تشکل هستند اما نکته مهم این است که این کارها را بدون پول و امکانات انجام دادیم، برای بازماندگان از جنگ تولید محتوا انجام دادیم و کارهایمان در رسانه های مختلف بازنشر شده است و در سایت مجموعه رسانه های بزرگی که با تشکل همکاری کرده اند را معرفی کردیم.
بالای ۷ هزار مکاتبه با نمایندگان مجلس در دوره های مختلف انجام دادیم که این اتفاق طی هفت سال گذشته انجام شده است. برای هر مکاتبه هم بسته های محصولات و محتوای فعالیت هایمان را هم ارسال کردیم که این هزینه بالایی برای تشکل در پی داشت و برای تهیه هزینه آن با سختی هایی هم مواجه بودیم.
هدف مان ایجاد یک جریان همیشگی در ضدیت با جنگ است. در این بخش در دنیا هم خلأ وجود دارد، در واقع صلیب سرخ به عنوان یک نهاد بین المللی در موقع بروز جنگ مداخله می کند و به آسیب دیدگان کمک می کند اما با اتمام جنگ از کشورها خارج می شود. در حالی که کار اصلی تازه از آن موقع شروع می شود و کشورها با انبوهی از آسیب دیدگان و بازماندگان از جنگ مواجه می شوند که نیاز به کمک دارند.
دنبال پرکردن این خلأ هستیم و اگر کارگزاران نظام عقلانیت به خرج دهند و بر تشکل بازماندگان جنگ سرمایه گذاری کنند کلی از هزینه های ناشی از هر جنگ -احتمالی در آینده- و تبعات آن کاهش پیدا می کند. این را باید اضافه کنم که تشکل «بازماندگان جنگ» تا کنون حتی یک ریال از داخل و خارج کمک نگرفته است، حق عضویت هم از اعضای مان نمی گیریم. فقط بر کمک های برخی اعضایمان متکی هستیم.
اگر نکته پایانی دارید اضافه کنید.
علاوه بر این اقدامات تشکل بازماندگان جنگ در مورد برخی مسائل و عبارت ها هم انتقادهایی دارد که در بسترهای مختلف آنها را مطرح می کند. یکی از اینها واژه «جانباز» و قوانین مرتبط با آن است. نقدمان این است که در قوانین کشور فردی که سال ها در جبهه های جنگ بوده اما مورد اصبت هیچ تیر یا ترکشی نبوده یا مجروح نشده است را کسی جانباز تلقی نمی کند. در صورتی که حتی یک دیوار بتنی هم اگر در معرض انفجار مهمات جنگی قرار بگیرد، حتی اگر فرو نریزد بازهم به آن صدمه وارد شده است؛ به عبارتی باید تمام کسانی که در جنگ درگیر بوده اند را به عنوان جانباز تلقی کنند و مورد حمایت قرارشان دهند.
رزمندگان در سال های جنگ ایران و عراق ۱۲ هزار و ۸۰۰ کیلومتر مربع از اراضی این سرزمین را آزاد کردند، اما بسیاری از اینها سهمی از این فداکاری بزرگ ندارند. در صورتی که حتی یک وکیل برای آزاد کردن یک قطعه زمین در دعاوی حقوقی سهم بالایی را مطالبه می کند. حق و حقوق رزمندگان از محل همین آزادسازی آب و خاک است.