به نقل از سایت اخبار انقلاب و دفاع مقدس : به گزارش خبرنگار مهر، باغموزه دفاع مقدس در پنجمین شب از گرمترین فصل سال میهمانانی از دیار آسمان داشت. اگر چه تپههای عباسآباد معمولاً خنکتر از دیگر نقاط پایتخت است اما امشب هرم گرما شدید است. از بزرگراه شهید حقانی که به سمت خیابان سرو میپیچی، رفت و آمدها جنس دیگری دارد. اگر شبهای پیش به اینجا سری میزدید، حتماً متوجه میشدید که امشب خبری از آن دور همیهای معمول نیست.
نیروهای نظامی و انتظامی در ابتدای خیابان سعی در هماهنگی برای ورود و خروجها دارند و بر خلاف شبهای دیگر پارکینگ باغموزه برای خودروهای شخصی رایگان است. چند قدمی که داخل خیابان سرو میشوی، صف اتوبوسهای مردمی نیز نظرت را جلب میکنند.
بوی اسپند در سرتاسر خیابان به مشام میرسد و دودی که به هوا خاسته، مقصد را نشانت میدهد. از میانههای راه دیگر همه قدمزنان میآیند. پیرمردی که عصازنان با رفیقش مسیر را طی میکند سلامت را با لبخندی پاسخ میدهد و میگوید اهل خوزستان است و سالیانی است که در تهران ساکن شده. از سختی راه که میپرسی، میگوید: دلم گرفته از غربت. اینجا پی آشنایی آمدهام. سپس با التماس دعایی بدرقهات میکند.
![](https://media.mehrnews.com/d/2019/06/27/4/3164196.jpg)
عطر گلاب و اسپند فضا را پر کرده. آنسوتر زن و شوهر جوانی با کودکشان در راهاند و جلوتر از همه جوانانی که با شوقی بیشتر گامها را سریعتر از دیگران بر میدارند و میدانند که این قافله از آن جوانان است.
گویی حالا دیگر به میعادگاه رسیدهایم. بله، مسیر را درست آمدهایم. اینجا کوچهباغ دفاع مقدس است. تابوتها را همچون گلدانی سه به سه کنار یکدیگر قرار دادهاند تا عهد بستن با شهیدانِ گمنام اما دلآشنا آسانتر شود.
نماز مغرب و عشا تازه تمام شده و مسئولان برگزاری در تکاپوی آماده شدن برای برنامه هستند اما گویا مردم برنامه را شروع کردهاند؛ نرمنرمک جمع میشوند. یکی برایشان «یس» میخواند. آن دیگری زیر لب دعا میکند و برخی دیگر دلنوشتهای، شعری یا درد دلی بر تابوتهایشان به یادگار میگذارند. بعضهاشان هنوز بر دل مانده است که پسر جوانی با ویلچیر پیرزنی را نزدیک میآورد. گویی بغضها برای شکستن در پی بهانهای بودند. کنار تابوتها که توقف میکند، روضهاش قاب عکس جوانی است که از زیر چادر بیرون آورده و ناگهان اشکها روان میشود.
![](https://media.mehrnews.com/d/2019/06/27/4/3164179.jpg)
جلوتر که میروی بعد از تلاوت قرآن کریم و سرود ملی، مجری کارش را شروع میکند. میگوید از ۱۵۰ شهید تازه تفحص شده تنها ۳۴ شهید شناسایی شدهاند و ۴ شهید تهرانیاند. از مردان جمع میخواهد برایشان برادری کنند و از بانوان میخواهد حق مادر و خواهری را به جا بیاورند.
پس از آنکه گروه سرود نوجوانان حال و هوای تازهای به باغ موزه میدهد، به ناگاه همهمهای در جایگاه خانواده شهدا برپا میشود. همرزم قدیمی و فرمانده امروز ناجا خیلی بیآلایش و با لباس شخصی برای تجدید بیعت آمده است؛ بیکلام و سخنی با خبرنگاران، اندکی کنار سرداران کارگر و جعفری مینشیند.
![](https://media.mehrnews.com/d/2019/06/27/4/3164169.jpg)
حالا «سیامک رجاور» شاعر اهل بیت (ع) میکروفون را به دست گرفته و با سرودههای عاشوراییاش شوری در جمعیت برپا میکند تا فضا برای مداحی حاج محمدرضا طاهری آماده شود. به راستی چه شعری بهتر از «کجایید ای شهیدان خدایی» میتواند دلهای جمعیت را با نوای این کاروان همراه کند؟!