خوره تردید به جان انقلابیون در سرسام محافظه‌کاری و اختلاس

به نقل از سایت اخبار انقلاب و دفاع مقدس :    

خبرگزاری مهر, گروه فرهنگ-حمیدرضا بوالی

در ۲۲ بهمن سال ۱۳۹۳، به سنت هر سال، جشن باشکوه و بزرگی به مناسبت پیروزی انقلاب اسلامی ایران در شهر قم برگزار می‌شود. سخنران ویژه این مراسم «علی لاریجانی»، رئیس مجلس و یکی از پرنفوذترین چهره‌های سنتی وفادار به حکومت در شهر قم است. مراسم به روال عادی پیش می‌رود که در میانه سخنرانی عده‌ای از جوانان قمی که بنا به سنت قدیمی اعتراض مذهبیون در ایران کفن پوشیده‌اند، خروش می‌کنند، شعارهای اعتراضی به او سر می‌دهند و آن‌طور که شاهدان عینی و رسانه‌ها می‌گویند با مهرهای نماز و نعلین‌های از پا خارج‌شده به تریبون مراسم حمله می‌کنند. سخنرانی لاریجانی نیمه‌کاره باقی می‌ماند و با حرکت حلقه معترضان به سمت تریبون، محافظان او را از سالن مراسم خارج می‌کنند و پخش زنده مراسم از شبکه استانی قم متوقف می‌شود. شاید ماجرایی نمادین‌تر از این اتفاق برای توصیف یک وضعیت حاشیه‌ای، اما بسیار مهم، در جمهوری اسلامی پیدا نشود. در سالروز پیروزی انقلاب اسلامی ایران، کفن‌پوشان با مهر و نعلین به چهرة پرنفوذ و سابقه‌دار حکومت جمهوری اسلامی ایران حمله می‌کنند. وضعیتی حاشیه‌ای که گمان می‌رود در سال‌های آینده، هر چند سال‌هایی نه چندان نزدیک سرنوشت انقلاب ایران را به شدت تحت تاثیر قرار خواهد داد.

به شکلی کمرنگ، طیف ایدئولوژیک جدیدی در حال ظهور در ایران است که در محاسبات روتین مدیران جمهوری اسلامی نخواهد گنجید: معتقدانِ به‌شدت مذهبی و پایبند و وفادار به آرمان‌های انقلاب اسلامی و رهبران ارشد آن که حالا دیگر به شک‌های خود درباره حقانیت کارکرد نظام اعتنا می‌کنند و پاسخ‌های تعبدی همیشگی راضی‌شان نمی‌کند؛ کسانی که تردیدها آن‌قدر جانشان را خورده است که حالا دیگر واقعاً به شک افتاده‌اند که نکند جمهوری اسلامی مسیر دیگری غیر از انقلاب «خمینی» انتخاب کرده است. محافظه‌کاری‌ها در پاسخ به انحرافات نظام، آن‌ها را به سرعت دلزده و خسته می‌کند. آنها متوقع برخورد انقلابی با دولتی هستند که  نگاهش به غرب است و این را نمی‌بییند.کلیشه‌های همیشگی در پاسخ به ناراستی‌ها و بی‌عدالتی‌های نظام از قبیل میزان وجوب حفظ نظام که طوطی‌وار حفظ کرده بودند و در بحث‌ها و منازعه‌ها تکرار می‌کردند، دیگر برای خودشان هم قانع‌کننده نیست. آن‌ها دیگر به معنای واقعی کلمه مدافعان راستین مصداقی به نام «نظام» در بحث‌های خانوادگی و دوستانه نیستند؛ فاصله بین آرمان و واقعیتی که امروز در اطرافشان می‌بینند، حالا به اندازه‌ای شده است که تحملش را خطری برای آرمانگرایی‌شان می‌دانند و این فاصله رهایشان نمی‌کند، خموده و پژمرده‌شان می‌کند و لاجرم اگر آن‌ها را به اعتراض نکشاند که حرمت نظام را حفظ کنند، به سکوت فرا می‌خواند؛ آن‌ها منفعل می‌شوند و سرمایه اجتماعی بزرگ آن‌ها به زیر لایه‌های عمیق تردید دفن می‌شود.زیر لایه‌های پررنگ محافظه‌کاری ساختاری.

این اتفاق چگونه رخ می‌دهد؟ انگشت اصلی اتهام به سمت محافظه‌کاری است. آرمانگرایان انقلابی دیگر فضایی برای آرمانی بودن و انقلابی ماندن در ایران نمی‌بینند. ساختارهای  دولتی همه با ندانم‌کاری‌های بزرگان شان به دست گروه‌های رقیب غربگرا افتاده است و انتظاری از آنها نیست؛ ساختارهای حکومتی نیز  آنقدری محافظه‌کار شده‌اند که انقلابیون جوان و جدید را به شکل تردیدآمیزی نگاه می‌کنند و در بزنگاه‌ها، در ماجرای ده ونک، ماجرای کارگران هفت‌تپه و ... پشت سرشان نمی‌ایستند. 

سنت محق‌بودن نظام در تک‌تک اعمال و کرداری که از سمت موجودِ به‌شدت دورشده‌ای به نام حکومت اسلامی صادر می‌شود، کم‌کم برای آن‌ها رنگ می‌بازد. کژکاری‌ها آن‌قدری زیاد می‌شود که قابل توجیه در دایره بزرگ انقلابی ماندن نیست. فامیل سوءاستفاده‌گر منصب‌دارشان دیگر بیش از حد جلوی چشمشان است و کارمند اداره‌ای که وقت ناهارش را آن‌قدر طول می‌دهد تا کارش را به فردا بیندازد برایش دیگر نمادی از خیانت به نظام نیست، خود نظام است که هر جایش را که نگاه می‌کند باید با وصله و پینه نگهش دارد. پیچ رسانه‌ها را که باز می‌کند، هر روز خبری درباره سوءاستفاده مالی رده‌های مختلف نظام است. ناامیدی بر همه رسانه‌های خودی و مرجع آنها سایه انداخته است و رهبران گروه‌های همفکر و همسان آنها چیزی جز نقد نمی‌گویند. آینده برای آنها تیره و تار است. در رسانه‌های همیشگی‌شان پاسخی برای این تردیدهایشان نمی‌بینند. گروه‌های مرجع سابقشان آن‌ها را بعد از مدتی سکوت و عدم همراهی طرد خواهند کرد و هیئت برای آن‌ها تنها جایی خواهد بود که به دور از چیزی که دیگر حرف‌های سیاسی می‌خوانندش، دمی بیاسایند؛ اگر مداح‌ها و سخنران‌های سیاسی اجازه دهند.

انتخابات مجلس شورای اسلامی در دو سال گذشته، شاید اولین بروز منسجم‌تر و البته بدون هماهنگی این طبقه بود. برای اولین بار در تاریخ جمهوری اسلامی ایران در مناطقی از شهر که رأی سنتی انقلابیون و وفاداران به انقلاب را همیشه به بار می‌آورد، آدم‌های مؤمن و ریشو و حزب‌اللهی‌ای پیدا می‌شدند که در انتخابات شرکت نکرده بودند یا این‌که رأی سفید داده بودند و یا این‌که نام رهبری، تنها شخص وفادار به انقلاب از منظرشان را روی آن نوشته بودند و بعد در انتخابات ریاست جمهوری سال ۹۶ آن‌ها به یک بروز رسمی‌تر رسیده‌اند. روحانی را قبول نداشتند و دیدار «ابراهیم رئیسی» با یک خواننده زیرزمینی، آن‌ها را مجاب کرد که قدرت‌طلبی دو طرف پایانی ندارد. حال آن‌که، آن‌ها حالا در معرض طوفان افشای اسرار نظام قرار گرفته‌اند و در میانِ دو طرف دعوای سر لحاف نظام، که تخلفات و سوءاستفاده‌های تمام این سال‌های یکدیگر را رو می‌کنند و این افشاگری‌ها، مخاطبانی جز همین قشر ندارد. افسوس بر جوانی ازدست‌رفته‌. 

آنها به طور مداوم شاهد حمله‌های عربستان سعودی به یمن هستند و در مقابل واکنش درخوری از جمهوری اسلامی و موشک‌هایش نمی‌بینند؛ تجربه مذاکره با آمریکا سرانجام در دوران زندگی آنها به وقوقع پیوسته است و سرنای ناامیدی از سوی چهره‌های بنام و شناخته شده آرمانگرایان روز به روز بلندتر نواخته می‌شود

مرکز اصلی طیف گناهکاران جدید در یک ماجرای جالب تاریخی در تهران است. شهر پرماجرای دوران معاصر تهران. حالا برخی جوانان انقلابی را یاس و ناامیدی فرا گرفته است.جوانان طبقه متوسط و پایینی که آرزوهای انقلابی‌شان را له‌شده زیر پای سیاست‌مدارانِ به‌ویژه اصولگرا می‌دانند، حالا دیگر تصمیم‌شان را گرفته‌اند. سونامی افشای مفاسد اقتصادی، املاک نجومی و حقوق‌های نجومی، زمین‌های گرفته‌شده و داده‌شده، پاداش‌های ردشده، یک مخاطب اصلی دارد. نامه‌ای است که سرانجام به مقصد می‌رسد و توسط گیرنده اصلی‌اش خوانده می‌شود. طبقه انقلابیون جوانی که زندگی‌شان را در راه آرمان انقلاب گذاشته‌اند و حالا که به گذشته می‌نگرند چیزی جز این‌ها نمی‌بینند. این طبقه در تهران در حال زیاد شدن هستند و راه ساختارهای رسمی در مواجهه با آن‌ها فعلاً انکار است. درست است که آن‌ها فعلاً وجود ندارند، اما به‌زودی وجودشان عینی‌تر از چیزی خواهد شد که در صندوق‌های رأی قابل شمارش باشد.

این جماعت جوان انقلابی و آمانگرا در فضای رسانه‌های ایرانی غایب هستند. نمایندگان ظاهرین آنها در شبکه‌های اجتماعی، سلبریتی‌های پرطرفدار انقلابیون به تدریج خود محافظه‌کار می‌شوند و از این جماعت فاصله می‌گیرند. آنها قابل شناسایی و شمارش نیستند. محافظه‌کاری در حال به زانو در آوردن آنهاست و اگر سخنرانی‌های گاه بیگاه رهبری نباشد و رمق دوباره ای که به جان نیمه‌نفس آنها می‌دهد؛ آنها کم‌کم در حال محو شدن هستند. آیا کسی به آنها فکر کرده است.

پرونده «علیه محافظه کاری در سال چهلم» -۱ علیه «محافظه‌کاری» در سال چهلم/انقلاب زنده است، زنده باد انتقاد

«علیه محافظه کاری در سال چهلم»-۲ عماد افروغ در گفت‌وگو با مهر: چپ و راست ندارد، همه محافظه‌کار شدند!

«علیه محافظه کاری در سال چهلم»-۳ عماد افروغ در گفت‌وگو با مهر:پرشورتر و پرامیدتر از همیشه هستم/انقلابی بودن شیشه شکستن نیست

«علیه محافظه کاری در سال چهلم»-۴سلیمی نمین در گفت‌وگو با مهر: انقلاب خواص‌گرا نبود/انحصار فرهنگی و رسانه ای،نتیجه انحصاراقتصادی

158
0 0

لینک های مفید

طراحی لوگو دراصفهان

بروزترین بانک اطلاعات مشاغل

کرم پودر

سنگ برای قرنیز ساختمان

لوازم یدکی اس دبیلیو ام SWM

معرفی برترین رمان ها


$(window).load(function () { 'use strict'; function activeStickyKit() { $('[data-sticky_column]').stick_in_parent({ parent: '[data-sticky_parent]' }); // bootstrap col position $('[data-sticky_column]') .on('sticky_kit:bottom', function (e) { $(this).parent().css('position', 'static'); }) .on('sticky_kit:unbottom', function (e) { $(this).parent().css('position', 'relative'); }); }; activeStickyKit(); function detachStickyKit() { $('[data-sticky_column]').trigger("sticky_kit:detach"); }; var screen = 768; var windowHeight, windowWidth; windowWidth = $(window).width(); if ((windowWidth < screen)) { detachStickyKit(); } else { activeStickyKit(); } // windowSize // window resize function windowSize() { windowHeight = window.innerHeight ? window.innerHeight : $(window).height(); windowWidth = window.innerWidth ? window.innerWidth : $(window).width(); } windowSize(); // Returns a function, that, as long as it continues to be invoked, will not // be triggered. The function will be called after it stops being called for // N milliseconds. If `immediate` is passed, trigger the function on the // leading edge, instead of the trailing. function debounce(func, wait, immediate) { var timeout; return function () { var context = this, args = arguments; var later = function () { timeout = null; if (!immediate) func.apply(context, args); }; var callNow = immediate && !timeout; clearTimeout(timeout); timeout = setTimeout(later, wait); if (callNow) func.apply(context, args); }; }; $(window).resize(debounce(function () { windowSize(); $(document.body).trigger("sticky_kit:recalc"); if (windowWidth < screen) { detachStickyKit(); } else { activeStickyKit(); } }, 250)); });